توسل در قرآن از منظر مولوي محمد عمر سربازي با استناد به آيه 35 سوره مائده
کد مطلب:50 تاریخ انتشار:22 آذر 1402 - 20:31 تعداد بازدید41
مقالات » توسل
توسل در قرآن از منظر مولوي محمد عمر سربازي با استناد به آيه 35 سوره مائده

      • i. استدلال به آيه 35  سوره مائده: وابتغوا اليه الوسيله در مشروعيت توسل

يکي ديگر از آياتي که از اين آيه مشروعيت توسل و گرفتن وسيله براي تقرب به خداوند ثابت مي گردد، آيه 35 سوره مائده است

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اي كساني كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله اي براي تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد!

المائدة(35)

خداوند در اول اين آيه تصريح مي فرمايد: اي کساني که ايمان آورده ايد

اين قسمت از آيه مشخص مي کند که مراد اوليه خداوند اهل ايمان هستند و در تعريف ايمان تصريح شده است به اقرار و عمل زباني و قلبي، پس در نتيجه اهل ايمان کساني هستند که عمل صالح را قبول داشته و به آن عمل مي کنند

در قسمت دوم خداوند مي فرمايد تقوا داشته باشيد يعني اينکه اي اهل ايمان مرتکب گناه نشويد

در قسمت سوم خداوند به اين اهل ايمان که سفارش شده اند به عدم گناه مي فرمايد اکنون شما بايد براي تقرب به خدا به دنبال وسيله باشيد.

و از اين تقسيم بندي ثابت مي شود که منظور از اين وسيله در آيه عمل صالح نيست زيرا اهل ايمان و اهل تقوا اهل عمل صالح هستند و تکرار اين موضوع توسط خداوند در آيه خلاف بلاغت است پس به غير از عمل صالح چيز ديگري هم وجود دارد که بايد اهل ايمان آن را به عنوان وسيله براي تقرب به خداوند داشته باشند.

شبهه: جهاد در آيه

شايد عده اي بگويند که مراد از وسيله در آيه تاکيد بر عمل صالح است و در جواب خلاف بلاغت بگويند که اگر اينگونه باشد خداوند نبايد در انتهاي آيه بحث جهاد را مطرح کند زيرا جهاد هم زير مجموعه عمل صالح است

در پاسخ مي گوييم بحث جهاد مربوط به سياق آيات مي باشد زيرا در آيه قبل بحث جهاد با کساني هست که در مقابل خدا و پيامبر(ص) وارد ميدان جنگ شده اند

إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يقَتَّلُوا أَوْ يصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ ينْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْي فِي الدُّنْيا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمي خيزند، و اقدام به فساد در روي زمين مي كنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مي برند،) فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاي (چپ) آنها، بعكس يكديگر، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايي آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات عظيمي دارند.

المائدة(33)

 

در انتهاي آيه خداوند بعد از بيان اين ترتيب تصريح مي کند که اکنون رستگار شده ايد يعني اکنون اين مسير کامل شده است.

خداوند در اين آيه دستور مي دهد که بندگان براي تقرب به نزد ايشان به دنبال وسيله باشند که يکي از اين وسائل عمل صالح است و خداوند در ادامه آيه يکي از مصاديق آن را معرفي مي کند که جهاد است.

وهابيون و غير مقلدين مدعي هستند که وسيله در اين آيه يعني فقط عمل صالح چون در ادامه آيه بحث جهاد را مطرح کرده است که ما در پاسخ به اين افراد ميگويم نظر شما قطعا باطل و خلاف قرآن است زيرا:

1-اگر بخواهيم بگويم وسيله فقط حصر شده است در همين آيه پس وسيله فقط جهاد است و لاغير، زيرا در آيه نگفته است عمل صالح بلکه فقط اشاره شده است به جهاد

2- اين ادعاي سلفيون با آيات ديگر تعارض دارد زيرا خداوند در آيه 64 سوره نساء دستور داده شده که ما به پيامبر(ص) متوسل بشويم تا به عنايت دعاي ايشان خداوند گناهان ما را ببخشد.

      • ii. استدلال محمد عمر سربازي براي توسل از آيه 35 سوره مائده

يکي ديگر از بزرگان اهلسنت که در مورد اين آيه  و مشروعيت آن در بحث توسل و وسيله قرار دادن پيامبر صلي الله عليه و سلم قلم زده است  مولوي محمد عمر سربازي مي باشد.

در شخصيت علمي ايشان همين بس که بسياري از علماي امروز حنفي در بلوچستان مستقيم يا غير مستقيم شاگرد ايشان مي باشند. در معرفي ايشان خود علماي اهل تسنن مطالب بسياري نوشته اند چنانچه در کتاب سرگذشت مولوي محمد عمر سربازي و در جريان تشيع وي به سخنراني مولوي عبدالحميد اشاره کرده و وي را از زبان عبدالحميد اينگونه معرفي نموده اند:

((بنده در گذشت اين عالم رباني، فقيه معاصر،محدث، مفسر، زاهد و درويش و عالم با خدا را اولا به عموم شما مردم تسليت عرض مي نمايم...

تقاضاي بنده از فرزندان و شاگردهاي مولانا رحمةالله عليه و نيز از اهالي پاديگ اين است که اعمال مولانا رحمةالله عليه را برقرار دارند.وجود مولانا رحمةالله عليه

 براي اهل اسلام سرمايه بسيار بزرگي بود و دعاهاي سحري ايشان بود که اهلسنت را از سوانح روزگار محفوظ داشته بود. جا دارد که بگويم بنده تا حال در هر امري مولانا رحمةالله عليه

 را مشاور خويش داشته بودم گر چه که بار بار نمي توانستم در مجلس پر فيض ايشان حضور پيدا کنم اما به وسيله رابط، بنده از ايشان در امور خويش راهنمايي مي خواستم و حضرت مولانا رحمةالله عليه هميشه مشورت هاي عالي ارائه مي داد و نهايتاً از قضا به قدرت خدا کار ما هم طبق مشورت ايشان پيش مي رفت و هر نظري که ايشان مطرح مي کرد با شکست مواجه نمي شد. اما از اين به بعد چه کسي را مشاور خويش قرار دهم. کساني که براي تحقيق مسايل مذهبي به نزد من مي آمدند،بنده آنان را به اينجا راهنمايي ميکردم و ديري نمي گذشت که به بنده خبر مي رسيد که فلان شخص قانع شده و به ذکر توبه پرداخته است امروز که مولانا رحمةالله عليه در بين ما نيست چکار کنم؟ و اينگونه افراد را پيش چه کسي بفرستم؟ از روزي که مولانا رحمةالله عليه  وفات کرده بنده بر مطالعه خويش افزوده ام ))

جلوه هاي از حالات،کمالات و وفات مولوی محمد عمر سربازي عبدالعظيم نهتاني صفحه 29

 

خلاصه کلام  مولوي عبدالحميد در اين چند مورد خلاصه مي شود:

1-محمد عمر يک انسان جامع و کامل بود، ايشان نه تنها يک عالم تمام عيار در علوم قرآن و حديث بود بلکه ايشان يک زاهد و صوفي و درويش الي الله بود.

2- محمد عمر براي مردم اهسلنت واسطه فيض و خير بود و به علت وجود ايشان بلاء از سر اهلسنت رفع مي شد.

3-شخصيت علمي و درايت محمد عمر به حدي بود که يکي مثل عبدالحميد  بعد از مشورت با ايشان و موافق نظر محمد عمر تصميم مي گرفتند که به گفته خود ايشان عمل شان هم به ثواب و نتيجه مي رسيد. 

مولوي محمد عمر سربازي در بسياري از کتب خويش تصريح کرده است که براي مشروعيت توسل در نزد اهلسنت و جماعت ادله فراواني وجود دارد و از جمله اين ادله قرآن است که ما به يکي از اين موارد اشاره ميکنيم.

((جواز توسل:

توسل به زندگان در نزد تمام امت جايز است. درباره توسل بالاموات سلفيه و علماي نجد با علماي مذاهب ائمه اختلاف دارند نزد آنان توسل بر مردگان شرک به حساب مي آيد و ناجائز است و در مقابل اينان محققان اهل سنت و جماعت که عمدتا و از لحاظ تحقيقات جديد و تبحر در مسائل عقيدتي و فقهي ما آنان را به نام علماي ديوبند مي شناسيم چنين چيزي نميگويند

نزد علماي ديوبند اين مساله سه صورت دارد...

صورت سوم:خداوند متعال را ندا مي کند و فقط او را حلال مشکلات مي داند،اما به حرمت و جاه يک بنده ي مقبول به او تعالي توسل مي جويد.مثلا مي گويد: الهي: اي چاره ساز بيچارگان به حرمت حضرت محمد صلي الله عليه و سلم يا شهداي بدر يا صحابه کرام رضي الله عنه يا مشايخ کبارو... فلان نيازم را برآورده ساز. در اين صورت اعتقاد توسل بر اين است که من با استفاده از حرمت و مقامي که خداوند کريم به فلان شخص داده است به او توسل مي جويم. اين نوع توسل جايز است و در آن ايرادي وجود ندارد و بلکه ثبوت وجواز آن در قرآن و حديث وجود دارد))

تبيين الفرقان مولوی محمد عمر ملازهي(سربازي) جلد 3 صفحه46

 

يکي از آن آياتي که سربازي از آن براي مشروعيت توسل استفاده کرده است همين آيه35 سوره مائده مي باشد چنانچه وي در کتاب تبيين الفرقان و در تفسير اين آيه چنين مي نويسد:

((در اين جا خداوند متعال مي فرمايد: وَابْتَغُوا إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ. يعني از ميان تمام وسيله ها، وسيله اي طلب کنيد که شما را به خداوند متعال نزديک نمايد و لذا اين وسيله، هر آن چيزي است که انسان را با شوق و ذوق به طرف بندگي و قرب خداوند متعال جذب مي کند...))

مفتي سربازي بعد از بيان اين مطلب مي گويد، بزرگان نظرات مختلفي ذيل اين مطلب داشته اند، وي چند نظر را بيان داشته و در ادامه چنين مي نويسند:

((3. گروهي ديگر مي گويند: مقصد از «وسيله»، آن کسي است که باعث راهنمايي انسان به جانب خداوند متعال گردد و او را به خداوند متعال برساند. مثل استاد علمي و اين بزرگ ترين وسيله است. زيرا راه حق را از باطل براي شاگرد روشن مي گرداند. لذا، پس از احترام خداوند متعال و رسولش، احترام استاد بر شاگرد واجب است.

بايد دانست که بزرگ ترين سببي که باعث موفقيت شاگرد در عبادت و علم و خدمت علم مي گردد، احترام و ادب نسبت به استاد است.

به قول امام رباني ، پير طريقت نيز در همين حکم داخل است و اهل تصوف از همين آيه به مسأله ي پيري و مرشدي استدلال مي کنند؛ زيرا پير نيز وسيله اي براي اتصال بنده به خداوند متعال است و پس از استاد علم، بزرگ ترين وسيله  به شمار مي رود. علامه قاضي ثناء الله و نيز سخني به همين معنا ايراد فرموده اند....

توسل و مسايلي مربوط به آن

قبل از هر چيز بايد دانست که توسل به اشخاص بر دو قسم است

1-توسل به کاملان در حال حيات

2- توسل به کاملان در بعد از مرگ

نوع اول، يعني توسل به بندگان کامل و صالح به معناي طلب دعا از آنان در حالي که زنده هستند به اتفاق علما جايز و بر آن اجماع امت است...

نوع دوم از توسل جستن، که پس از مرگ کاملان و صلحا است، در ميان مذاهب و فرق گوناگون مورد اختلاف فيه است بدين اجمال:

1-گروهي آن را مطلقا حرام وناجايز مي پندارند. مانند اهل ظاهر وغيرمقلدين و ... اينان راه تفريط را پيموده اند.

۲. عده اي ديگر مطلقا جايز مي پندارند و هر نوع تقاضايي را از مردگاني که روزگاري ولي کامل بوده اند، جايز قلمداد مي کنند. اين گروه افراطي هستند ...

3. مذهب جمهور سلف و خلف و علماي ديوبند اين است که توسل به اموات در صورتي جايز است که متوسل از شروط توسل جستن آگاهي داشته و يقين داشته باشد که اين مرده مالک هيچ گونه ضرر و نفعي نيست، اما چون بندهاي مقبول بوده است، در دعايم نام او را وسيله مي گيرم و با عزت و بزرگي او، از خداوند متعال مسأله ام را مي خواهم. مثلا بگويد: «خداوندا! به حرمت اين بنده، فلان مشکل مرا حل بفرما.» و در عين دعا خواستن يقين داشته باشد که از خود نام برده کوچک ترين کاري ساخته نيست، اما چون نزد خداوند متعال مقبول است، اميد دارم که الله تعالي به طفيل او اين مشکل را حل بفرمايد. توسل به اين کيفيت جايز است. ...اين توسل مدل از «قرآن» و حديث ثابت شده و جايز است))

تبيين الفرقان مولوی محمد عمر ملازهي(سربازي) جلد 8 صفحه150

        1. پيران کبار وسيله به درگاه خداوند

يکي ديگر از مواردي که ذيل همين بحث بايد ذکر شود اين مسئله مي باشد که آيا اين وسيله فقط پيامبر (ص) مي باشد و يا ديگر اولياء خداوند را هم شامل مي شود.

محمدعمر سربازي در کتاب ديگرش هم تصريح مي کند که وسيله قرار دادن فقط شامل پيامبر (ص)  نمي باشد بلکه ديگر اولياء خدا را هم شامل مي شود.

او بيان ميکند دليل دعا کردن عبد به درگاه خداوند براي رسيدن به مقامات اولياء خداوند مي باشد که  در اين مورد بهتر است پيران و بزرگان از اولياء خدا را واسطه بين خود و خداوند قرار داده  و به شاگردان طريقت دستور به توسل به اين روش داده چنين ميگويد:

((به حرمت و واسطه پيران کبار در لطيفه ي قلب اين مسکين و از قلب من بر قلب اين شخص برسان...

به زبان بگويد: الهي فيض تجليات افعاليه خود را که از قبل مبارک آن حضرت صلي الله عليه و سلم بر قلب آدم ^ افاضه فرموده ايد به حرمت و واسطه پيران کبار بر قلب من القا کن...

اين طور نيت کند: الهي فيض تجليات صفات ثبوتيه را که از روح مبارک پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم   بر لطيفه ي روح حضرت نوح^ و حضرت ابراهيم^ افاضه فرموده ايد به حرمت و واسطه پيران کبار بر قلب من القا کن))

خلاصة التصوف  مولوی محمد عمر سربازي صفحه32

 

آنچه که از کلام محمد عمر ثابت شد اينست که اين آيه به ما مي فهماند که علاوه بر وسيله بودن عمل صالح، انسان هاي صالح هم مصداق وسيله هستند که انسان مي تواند با توسل به آنان خود را به خدا نزديک تر کرده و زودتر و سريع تر به حاجت خويش برسد.

 

خادم کوچک اهلبيت

علي شريفي



Share
نظر شما