پاسخ عدم توسل عمر به قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم توسط علمای اهل تسنن
کد مطلب:174 تاریخ انتشار:01 بهمن 1402 - 02:02 تعداد بازدید70
مقالات » توحید
پاسخ عدم توسل عمر به قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم توسط علمای اهل تسنن

شبهات وهابیت: اگر توسل بعد از وفات جایز بود چرا عمربن خطاب بعد از وفات پیامبر(ص) به عباس عموی حضرت که زنده بودند متوسل شد
پاسخ این شبهه وهابیت را از علمای حنفی معاصر ایراان دریافت کنید.
مولوی محمد عمر سربازی، مولوی عبدالرحمن سربازی و مولوی مولوی شمس الحق فقهی نقشبندی به این شبهه وهابیت چنین پاسخ داده اند

 

پاسخ علمای اهل سنت به شبهات وهابیت:

پاسخ عدم توسل عمر به قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم توسط مولوی محمد عمر سربازي

يکي  از ادله وهابيون در رد  مشروعيت توسل بعد  از وفات، روايت توسل عمر بن خطاب به حضرت عباس عموي پيامبر است که با توجه به اين روايت وهابيون مدعي هستند که اگر توسل بعد از وفات جائز بود عمر چرا به پيامبر متوسل نشد.

در قبال اين شبهه مولوی محمد عمر پاسخی را بيان کرده است، وی در شرح اين روايت مقصود عمر بن خطاب را بدین گونه بیان داشته است:

((خود همين حديث بزرگترين دليل است براي ثبوت توسل از احيا و اموات مقصد اصلي فاروق اعظم از اين عمل اين بوده که امت را بيدار کند که توسل به نبي اکرم دو نوع است

1-بلا واسطه از نبي کرام توسل کرده شود.

2-از اقرباء حسيه يا معنويه نبي اکرم توسل کرده شود. کما اينکه حضرت حکيم الامة مي فرمايد: از اين حديث توسل به غير نبي هم ثابت شد وقتي که او را به نبي تعلق حسي يا معنوي باشد.پس فاروق اعظم نه به اين سبب از حضرت عباس توسل کردند که بعد ازوفات حضور اکرم از او توسل روا نيست چرا که در روايات ديگر جواز آن بعد از وفات هم ثابت است چنانکه ذکر کردم بلکه هدف دوم فاروق اعظم اين بود که مسلمانان را متوجه کند که جواز توسل به خاص به انبيا نيست بلکه به ديگر صلحا هم رواست))

فتاواي منبع العلوم کوه ون مولوی محمد عمر ملازهي(سربازي) جلد1 صفحه169

 


وی همچنين در کتاب ديگر خويش هم در پاسخ به اين شبهه وهابیت تصريح مي کند که وهابیت در استدلال مغالطه نموده اند زيرا مراد عمر بن خطاب چيز ديگري بوده است و دليلش را اينگونه بيان مي کند:

((گروهي که از حديث حضرت عمر رضي الله عنه که بحضرت عباس رضي الله عنه استسقي کردند استدلال مي گيرند که اگر توسل به مرده جايز مي بود چرا که حضرت عمر به ذات گرامي آنحضرت صلي الله عليه و سلم استسقي نکرد، ايشان در مغالطه اند،چرا که هدف حضرت عمر رضي الله عنه از اين حديث اين بود که مردم را متوجه سازد توسل به نبي صلي الله عليه و سلم دو صورت دارد

يکي بلاواسطه به ذات گرامي خود ايشان

دوم توسل به به قرابت حسيه يا قرابت معنويه آنحضرت صلي الله عليه و سلم مثل حضرت عباس رضي الله عنه که قرابت حسيه داشت و ديگر کاملين و صالحين امت که قرابت معنويه با او دارند نه به اين معنا که به وجود مقدس ايشان بعد وفات توسل روا نيست))

تحقيقي در مورد توسل و نداء غير الله مولوی محمد عمر سربازي صفحه34

 


 

 

پاسخ عدم توسل عمر به قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم توسط مولوی عبدالرحمن سربازی

عبدالرحمن سربازی امام جمعه اهل تسنن چابهار و یکی از علمای بزرگ حنفی معاصر در ایران هم به مانند برادرش مولوی محمد عمر سربازی، در مورد شبهه وهابيت در رابطه با توسل عمر به جناب عباس و استدلال آنان در مورد اينکه توسل به اموات جايز نيست چون عمر به قبر پيامبر(ص) متوسل نشد بلکه به عباس زنده بود متوسل شد چنين پاسخ داده است:

((ازاله ي يک شبهه:

ممکن است کسي اين شبهه را مطرح کند که اگر توسل به ذات بعد از وفات جايز مي بود چرا حضرت عمر به جاي توسل به حضرت عباس رضي الله عنه مستقيما به ذات اقدس رسول اکرم صلي الله عليه وسلم توسل ننمود؟

جواب آن اين است که: هدف حضرت عمر از اين نوع توسل اولا اشاره به اين مطلب بود که توسل به آن حضرت صلي الله عليه وسلم داراي دو صورت است:

1- توسل به آن حضرت صلي الله عليه وسلم بدون واسطه

2-توسل به آن حضرت صلي الله عليه وسلم به واسطه ي قرابت حسيه ومعنويه

چنان که حضرت حکيم الامت تهانوي رحمه الله مي فرمايد: از اين حديث جواز توسل به غير نبي نيز استنتاج ميشود، زماني که غير با نبي ارتباطي داشته باشد، خواه قرابت وارتباط حسي باشد يا معنوي براي متنبه نمودن اهل فهم، حضرت عمررضي الله عنه به عموي رسول خدا توسل نمودنه اين که توسل به پيامبر صلي الله عليه وسلم پس از وفات ايشان جايز نيست،در حالي که جواز آن از روايات ديگر نيز ثابت است.

ثانية؛ ممکن بود اين شبهه پيش آيد که توسل فقط به آنحضرت مخصوص است و توسل به شخص ديگر جز او روا نيست. براي از الهي اين شبهه، حضرت عمر رضي الله عنه به حضرت عباس رضي الله عنه توسل نمود تا معلوم شود که توسل به ديگر صلحا نيز جايز است.

چنان که حکيم الامت تهانوي، مي فرمايد:

مثل حديث بالا که از آن نيز توسل ثابت است. جواز توسل به انبياء که ظاهر بود، عمر رضي الله عنه مي خواست بگويد توسل به غير انبياء نيز جايز است. برداشت بعض از اين روايت که حکم احياء و اموات در اين خصوص متفاوت است، بلا دليل است؛ زيرا اولا به نص حديث، آنحضرت در قبر مبارک زنده است.

ثالثا؛ زماني که علت جواز مشترک است چرا حکمش مشترک نباشد. زيرا علت جواز توسل جايگاه و مقام متوسل به نزد خداست و بديهي است انسان صالح بعد از وفات جايگاه و منزلت خود نزد خدا را از دست نمي دهد که قبل از وفات توسل به او جايز و بعد از وفات نا جايز باشد.)

رابعا:اگر توسل به شخص حضرت عباس رضي الله عنه بنابر صلاح وتقوايش مقصود مي بود لزومي نداشت که حضرت عمر(بِعَمِّ نَبيک) بگويد،بلکه(إنا نتوسل بعباس فاسقنا)مي گفت.اضافه بر آن الفاظي که حضرت عباس رضي الله عنه در دعاي خويش به کار بردند، نيز اين نظريه را ترديد مي کند که فرمودند(قد توجه بي القوم اليک لمکاني من نبيك)يعني مردم مرا بنابر جايگاهي که با پيامبرت دارم به بارگاه تو متوجه ساخته اند.))

شمشیر خالد بر گردن مالد مولوی عبدالرحمن سربازی صفحه 206

 

 

پاسخ عدم توسل عمر به قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم توسط مولوی شمس الحق فقهی نقشبندی

 

مولوی شمس الحق فقهي نقشبندي مجددي یکی دیگر از علمای حنفی معاصر ایران  هم در مورد اين شبهه مطالبي را به عنوان جواب مطرح کرده است و اينگونه نوشته است:

((روايت مي کند که حضرت عمر بن خطاب رضي الله عنه در زمان خلافتشان هنگامي که مردم با قحط سالي مواجه مي گشتند به برکت عباس بن عبدالمطلب رضي الله عنه  دعاي باران مي خواندند و مي گفتند: بار خدايا! قبلا به وسيله ي پيامبر خويش به حضور تو توسل ميجستيم و تو بر ما باران عنايت مي فرمودي و الآن به ذريعه ي عموي پيامبر خويش در درگاه تو توسل ميجوييم پس بر ما باران عنايت بفرما؛ سپس باران مي باريد.

امثال حديث بالا در بيان جواز توسل است. جايز بودن توسل به انبيا از حديث صراحتا ثابت است و از مقوله ي حضرت عمر رضي الله عنه توسل به غير انبيا نيز ثابت مي گردد و اگر عده اي گمان نمايند که حکم توسل به زندگان و مردگان متفاوت است بايد گفت که گمان ايشان کاملا فاقد دليل و اعتبار است زيرا اولا بنا بر نص صريح حديث، پيامبر اکرم و در قبر مبارک خويش زنده هستند، ثانيا هنگامي که «علت جواز» مشترک است چرا «حکم جواز» مشترک نباشد؟!)

عن ابي صالح أصاب الناس قحط في زمن عمر رضي اللّه عنه، فجاء رجل إلي قبر النبي صلي اللّه عليه وسلّم، فقال: يا رسول اللّه! استسق لأمّتك، فأتاه رسول اللّه صلّي اللّه عليه وسلّم في المنام، فقال: إئت عمر فاقرأه منّي السلام، وأخبره أنّهم مسقون، وقل له: عليك بالکيس الكيس.قال: فأتي الرجل عمر فأخبر عمر،فقال: يا ربّ ما آلوا إلاّ ما عجزت عنه».و هذا اسناد صحيح. البدايه(7/92)

يعني صحابه مي توانستند نزد قبر پيامبر و بروند و از ايشان بخواهند که نزد الله برايشان طلب باران کند زيرا به اتفاق امت ايشان در قبر زنده هستند و اگر کسي نزد قبر مبارک برود و سلام عرض کند ايشان خود مي شنوند و جواب مي دهند وليکن با اين وجود به عموي ايشان توسل جستند و با توسل به حضرت عباس رضي الله عنه خواستند که توسل به غير نبي را ثابت کنند. حيات انبياء جزء عقايد متفقه اهل سنت ميباشد و از سلف و خلف کسي اختلاف ننموده و در اين مورد کتب مدلل متعدد نوشته شده است که جاي به ميان آوردن سخن اين محل نيست که خود کتاب مستقلي مي طلبد و خلاصه سخن اينکه اگر کسي که با اين عقيده اجماعي مخالف باشد دچار بدعت شده و از مذهب جمهور اهلسنت خارج شده است))

جام شریعت و سندان عشق مولوی شمس الحق فقهی نقشبندی صفحه 346

 

 

 

آنچه که از پاسخ این سه عالم مطرح حنفی ایران ثابت می شود دلیل توسل عمر بن خطاب به جناب عباس نفی توسل به پیامبر(ص) بعد از وفات نیست بلکه خلیفه دوم قصد داشت جایگاه جناب عباس و مشروعیت توسل به غیر از پیامبر(ص) را ثابت کند وگرنه توسل به پیامبر(ص) بعد از وفات یک امر مسلم و اجماعی می باشد، در نتیجه شبهه وهابیت باطل و توسط خود بزرگان اهل تسنن جواب داده شده است

 

خادم کوچک اهلبیت

علی شریفی

 



Share
نظر شما