استمداد و فیض قبور از منظر علمای احناف ایران و مکتب دیوبند محمد عمر سربازی
کد مطلب:141 تاریخ انتشار:23 دي 1402 - 22:45 تعداد بازدید34
مقالات » توسل
استمداد و فیض قبور از منظر علمای احناف ایران و مکتب دیوبند محمد عمر سربازی

 

محمد عمر سربازي

وی در سال 1355 هجري قمري در روستاي « انزاء»  قريه اي مربوط به منطقه ي سرباز بلوچستان  به دنیا آمد.

بعد از تحصيلات مقدماتي در ايران به پاکستان و افغانستان سفر کرد و از محضر بزرگان و علماي اهل سنت استفاده کرد و سپس به ایران بازگشت.

سرانجام وی در  سحرگاه ۲۴ صفر ۱۴۲۸ هـ.ق. فوت کرد.

مولوی محمد عمر سربازي در بحث کرامات و فيض قبور در چند کتاب خويش بيانات مفصلي را به عنوان کرامات اولياء بعد از مگر بيان مي کند و شايد بتوان گفت کتابي از وی نيست که در آن به اين موارد اشاره نکرده باشد.

کرامات بعد از موت حق است

وی تصريح مي کند که اولياء خدا بعد از وفات هم داراي کرامات هستند، چنانچه در کتاب خلاصة التصوف چنين مي نویسد:

((بدان که بعضي اولياء بعد از موت هم تصرفات و کرامات عجيب و غريب سر مي زند و اين مورد بسيار واقع شده است چرا که ولايت بعد از موت گرفته نمي شود بلکه همراه ولي است))

خلاصة التصوف مولوی محمد عمر سربازی صفحه187

 

فيض صحابه از قبر شريف رسول الله

مولوی محمد عمر در کتاب تفسير تبيين الفرقان خويش تصريح می کند که فيض قبور حق و ثابت است و براي اين امر به روايت و تجربيات استدلال ميکند و چنين مي نویسد:

صاحب البحر المحيط  آورده است که حضرت علي ميفرمايد:سه روز پس از دفن آن حضرت يک نفر اعرابي مومن به روضه ي مطهر آمد و شروع به گريستن کرد ما همه دور تا دور روضه نشسته بوديم،آن مرد چنان گريست که بر روي قبر افتاد و از خاک آن بر سرش ريخت و سپس خطاب به قبر آن حضرت چنين گفت:

يا خير من دفنت بالقاع اعظمه                 فطاب من طيبهن القاع والا کم     

 نفسي الفداء لقبر انت ساکنه                           فيه العفاف و فيه الجود و الکرم

(اي بهترين کسي که در اين زمين استخوان هايش دفن شده است، و از بوي خوش استخوانهاي او تمام جنگل و بلندي ها خوشبو شده است. فدا گردم براي قبري که تو ساکن آن هستي و در آن جود و کرم و پاکيزگي جمع شده است.)

اعرابي بعد از اين بيت، خطاب به قصر شريف (علي ساکنها الصلاة والسلام) گفت: خداوند متعال در حق تو فرموده: ( وَ لو أنهم إذ ظلموا... تا؛ رحيما)ً من هم مجرم هستم و تقاضا دارم براي من هم در بارگاه پرورگار من دعا و استعار نمايي.

حضرت علي مي فرمايد: وقتي که آن مرد اين آيه را خواند از قبر آن حضرت اين آواز آمد: «قد غفر لک» و همه ي ما آن آواز را شنيديم.

از روايت حضرت علي چنين معلوم ميگردد که آنحضرت در روضه ي مطهره اش زنده هستند و گاهي جواب سلام زايران را به صورت خرق عادت مي دهد و اين مساله عجيب نيست و از علما و اولياي بسياري اين فضيلت ثابت شده  است. اين کرامت و خرق عادت از سيد احمد رفاعي شيخ عبدالقادر گيلاني  و نيز از مولانا حسين احمد مدني و مولانا عبدالمالک صديقي که استاد و شيخ ماست، به وقوع پيوسته است.

در عالم محويت،مصاحفه ي رسول الله صلي الله عليه و سلم صلي الله عليه وسلم نيز با اوليا ثابت شده است و تا قيامت چنين بندگاني وجود دارند که مشرف به چنين سعادتي هستند. البته عده اي زيادي هستند که اين سخن را باور ندارند و آن را محض وهم مي پندارند. منکران کرامات اوليا و گروهي ديگر داراي چنين بينشي هستند و عقيده دارند پيامبر زنده نيست. حتي در مسجد نبوي که نماز مي خوانند سلام نمي دهند و ميگويند: چگونه بر مردگان سلام بدهيم؟))

تبیین الفرقان مولوی محمد عمر ملازهی(سربازی) جلد 7 صفحه256

 

 

فيض شاه ولي الله دهلوي از قبر شريف رسول الله صلي الله عليه و سلم صلي الله عليه و سلم

يکي از مواردي که مولوی محمد عمر سربازي در اين بحث بيان کرده است برکت شاه ولي الله دهلوي و فيض بردن از قبر شريف رسول الله (ص) مي باشد،ايشان در اين مورد مي نويسند:

((شاه ولي الله دهلوي ...در «فيوض الحرمين» نوشته:

زماني که به زيارت روضه ي مبارک رسول الله صلي الله عليه و سلم مشرف شدم، از روحانيت جناب رسول الله صلي الله عليه و سلم صلي الله عليه و سلم  پرسيدم: يا رسول الله صلي الله عليه و سلم ! آيا اجازه دارم دعواي اجتهاد کنم و تقليد را کنار بگذارم، چرا که براي من تطبيق فقه و حديث واضح شده است؟ رسول الله صلي الله عليه و سلم صلي الله عليه و سلم در پاسخ فرمودند: خير، براي شما ترک تقليد و دعواي اجتهاد مطلق جايز نيست، بايد مقلد باشيد و از مذهب حنفي تقليد کنيد. خودش نوشته است که به دستور رسول الله صلي الله عليه و سلم صلي الله عليه و سلم مقلد است و از مذهب حنفي تقليد مي کند.))

مجالس قطب الارشاد مولوی محمد عمر سربازی جلد 2 صفحه 51

 

 

 

پيشواز آمدن قبور صحابه و صحبت اولياء الهي از درون قبر با مولوی محمد عمر سربازي

يکي از بهترين ادله اي که طبق باور های اهل سنت مي توان در اين بحث ارائه کرد تجربيات خود بزرگان اهل تسنن مي باشد که اشاراتي به آن شد و در اينجا مي خواهيم به تجربه اي  از خود مولوی محمد عمر اشاره اي کنيم که خود وی از برکات قبور استفاده کرده است

مولوي عبدالعظيم نهتاني کتابي را تحت عنوان "زندگاني و سرگذشت قطب الاقطاب شيخ التفسير و الحديث حضرت مولانا محمد عمر سربازي"  نوشته است که در اين کتاب به بيان معرفي  و شخصيت  و جايگاه مولوی محمد عمر سربازي  پرداخته  و در همين راستا کرامتي را از وی اينگونه نقل مي کند:

((استقبال شهداي أحد، از مولانا

 در يکي از سفرهاي «عمره» مولانا حاجي کريم بخش سعيدي با مولانا همراه بوده است أمر عجيبي را که او در اين سفر مشاهده کرده بود چنين حکايت مي کند و مي فرمايد: ما به زيارت قبر سيدالشهداء (حضرت سيدنا حمزه رضي الله عنه) رفتيم کساني که آنجا رفته اند مي دانند که سه قبر در آن دايره وجود دارد و درب آن قفل است هر کس از جلوي چهار ديواري دعايي خوانده و عبور مي کند ما عينا در مقابل قبر «سيدالشهداء» و ديگر قبور ايستاديم مولانا چون عرض سلام کرد سه قبر پوشيده جلوي او آمده و ايستادند تا که مولانا دعا را به پايان رساند و هر کدام از قبرها دوباره به جاي خود برگشت من با ديدن اين منظره شگفت زده شدم و همين مانده بود که شاخ در بياورم. چون به مکان خلوتي رفتيم به مولانا گفتم: مولانا ! امروز من امر عجيبي مشاهده کردم. مولانا فرمودند: آيا تو آن صحنه را ديدي؟ گفتم: بله؛ مولانا به من گفت: تو حق نداري در اين باره با کسي چيزي بگويي. دوباره ما همانجا رفتيم و من اين صحنه را دو مرتبه مشاهده کردم سپس به مولانا گفتم اما مولانا تاکيد داشت تا در اين مورد با کسي چيزي نگويم و من تا امسال اين قضيه را پنهان مي داشتم

 

از اين مطلب فيض قبور ثابت مي شود.

در ادامه همين کرامات براي محمد عمر سربازي، مولوي عبدالعظيم نهتاني مطلب ديگري نقل مي کند که از اين مطلب هم فيض قبور و ارتباط بين اموات و احياء ثابت مي شود، وی چنين تصريح ميکند:

((اولين شخصي که مردم را از «ذگريها» بر حذر داشت و آنان را ترديد مي کرد شخص بي سوادي بود که «غلام محمد» نام داشت او دو سال قبل از آمدن مولانا به پاديگ، وفات نمود، قبر او در کنار مسجد محله بود بطوري که قسمتي از سر او در مسجد واقع مي شد يک دفعه من و مولانا جهت اداي نماز رفتيم مولانا از من پرسيد اين قبر چه کسي است؟ من قضيه را براي ايشان تعريف کردم بعداً مولانا گفت: اين شخص از عبور و مرور من و شما ناخرسند است و من را مورد خطاب قرار داده و گفته است: بقيه مردم شعور ندارند و من را لگد مي دهند تو که باخبري و مي داني چرا اين کار را مي کني؟))

زندگانی و سرگذشت قطب الاقطاب شیخ التفسیر و الحدیث محمد عمر سربازی مولوی عبدالعظیم نهتانی صفحه65

 

 

خادم كوچك اهلبيت

علي شريفي

 

 



Share
نظر شما