استمداد و فیض قبور از منظر علمای احناف ایران و مکتب دیوبند، شمس الحق فقهی نقشبندی
کد مطلب:138 تاریخ انتشار:23 دي 1402 - 17:25 تعداد بازدید39
مقالات » توسل
استمداد و فیض قبور از منظر علمای احناف ایران و مکتب دیوبند، شمس الحق فقهی نقشبندی

 

مولوی شمس الحق فقهي نقشبندي

مولوی شمس الحق فقهي نقشبندي مجددي يکي از علما و اساتيد اهل تسنن احناف ايران مي باشد، وي از بزرگترين شاگردان مولوی محمد عمر سربازي و همچنين نوه مولوی قاضي جلال الدين فقهي نقشبندي مجددي و حاج آخوند شمس الدين فقهي نقشبندي مجددي مي باشند.

يکي از کتبي که وی در همين راستا تاليف کرده است کتاب جام شريعت و سندان عشق مي باشد.

يکي از مطالب مطرح شده در اين کتاب توسط مولوی شمس الحق فقهي نقشبندي  بحث کرامات و فيض از قبور است که وی اين مطلب را ثابت می کند.

 قبل از بيان سخن وی جا دارد به تقريظ و تاييد دو تن از بزرگان اهلسنت ايران بر اين کتاب، مولوی عبدالرحمن سربازي و مولوی عبيدالله نقشبندي اشاره نماييم.

((تقريظ عارف بالله شيخ الحديث حضرت مولانا عبدالرحمن ملازهي چابهاري

از نگاهي گذرا به فهرست ارزنده و مطالب عظيم المرتبت آن گمان مي رود که کتابي بسيار ارزشمند باشد و جوابگوي پاسخ درون و برون نفوس مطمئنه بوده ذخيره خير دنيا و آخرت براي مولف محترم که از شاگردان خوب حضرت قطب الارشاد سيدي و سندي ذخيره ي يومي و غدي و سيلنا الي الله سبحانه و تعالي مولانا محمد عمر سربازي است باشد اميد است مسلمانان عزيز از مطالعه آن بهره مند و به دعا گويي براي مولف و مشايخ او و حضرت مولانا محمد عمر و همه ما بذا عنايت بفرمايند

 

 تقريظ عارف بالله شيخ الحديث حضرت مولانا عبيدالله نقشبندي مجددي

چو شمس الحق فقهي کرد همت      بجمع حال و اقوال شرافت

زملفوضات و حب ذو ولايت         اگر توفيق حق باشد با حمايت

اگر خواننده باشد با صداقت             و يا اصحاب علم و با لياقت

نگويد هيچ حرفي از ملالت         نه بغض و اعتراض و نه حسادت

 

اکنون که قسمتي از تقريظ مولوی عبدالرحمن سربازي و مولوی عبيدالله در تاييد اين کتاب بيان شد. اشاره خواهيم کرد به سخنان خود شمس الحق فقهي نقشبندي مجددي.

وی در مقدمه کتاب خويش تصريح مي کند که در اين کتاب فقط اعتقادات بزرگان و علماي اهل سنت بيان شده است نه صرفا سخنان خودش که خود اين سخن اعتبار اين کتاب را نشان ميدهد.

((بنده فقط ملفوضات بزرگان را جمع و ترتيب دادم و سعي نمودم حتي الامکان از خود چيزي ننويسم

طبق عقيده اهلسنت في نفسه حصول فيض از قبور اوليا امري جائز و صحيح مي باشد و ما هيچ گاه منکر اين مساله نيستيم...در مبحث کسب فيض از قبور اوليا بزرگاني چون حضرت حکيم الامت مولانا اشرف علي تهانوي براي مريدان اين امر را جواز مي دادند همچون حضرت شاه ولي الله دهلوي...عارف بالله حضرت قاري محمد طيب مي نويسد: علماي ديوبند قائل به حصول برکت از مرقدهاي اوليا هستند...

زيارت قبور بايد ايصال ثواب به ميت و ياد مگر و درک حقيقت دنياي ناچيز باشد البته رعايت آداب اهميت دارد و همان طور که انسان در حيات بزرگان رعايت ادب مي کند بايد بعد از وفات آنان نيز رعايت کند زيرا قبور آن ها همانند منازل ايشان است و محل نزول برکات الهي است و در اين قبور مردگان با همديگر ملاقات و رفت و آمد دارند

حقيقت علمي فيض قبور

در مسئله فيض قبور سخنان عرفا قابل اعتبار است چرا که ايشان داراي تحقيق و تجربه ي بيشتري هستند و براي هر فني رجالي وجود دارد... در تشريح مبحث فيض قبور بايد دانست که در نزد مذاهب اهل سنت برگشت روح در قبر براي ميت حق است و روح انسان در آن جا حضور يا تعلق خاطر دارد و در اين باب اختلافي نيست و اين که صاحب قبر سلام زيارت کننده خود را مي شوند يا اين که از آمدن ايشان مطلع مي گردد امري ثابت است اختلاف در اين باب حتي ميان صحابه رضي الله عنهما و علماي امت نيز بوده است اما اکثر حضرات شافعيه مالکيه و حنبليه و طبقه ي معتمد احناف و اکابر علماي ديوبند به شنيدن مردگان معتقدند و نزد اکثر قريب به اجماع سلف صالحين امت و جمهور امري ثابت است در اين باب حتي مشاهده ي عمومي نيز به تواتر رسيده است که بعضي از اموات افعالي انجام مي دهند که غالبا از امور زنده هاست و در اين مورد وقايعي متعدد براي شرح صدر وجود دارد... فيوضات و برکات چه در حيات بزرگان و چه بعد از وفاتشان شامل حال ايشان است يعني پس از مرگ از آنان سلب نمي گردد و اين معارف و فيوضات بعد از وفات به حسب مقام و منزلتشان براي نفع زائر متفاوت است ازهمين رو رفتن نزد قبورشان مورد تاييد است.ما در مجالست بزرگان، آرامش، فيض و برکت احساس مي کنيم همان برکت بعد وفات ايشان همراه با روح و جسد آنان است...

تصرفات و خوارق بعضي از اهل الله بعد از وفاتشان نيز وجود دارد و اين امر به تجربه ثابت شده است...

کرامتي بعد از مرگ

ظهور کرامات و تصرفات بعد مرگ نيز از بسياري از اوليا به ثبوت رسيده است و در اين باب حکايات مشهري وجد دارد که قابل انکار نيست

از حضرت انور شاه برادر حضرت مولانا غوث محمد منقول است که بعد از وفات حضرت خواجه عده اي از مريدان از روي عدم آگاهي قبه ي روي مزار مبارک ايشان بنا کردند،روز بعد گنبد فرو مي ريزد ايشان دو مرتبه با دقت بيشتر و زير نظر متخصصين فن گنبدي بنا مي کنند اما روز بعد دوباره گنبد فرو ميريزد قتي فرزندان ايشان متوجه مي شوند مي فرمايند: حضرت شيخ با ساختن گنبد مخالف بودند

حضرت تهانوي مشابه اين واقعه را نقل مي کنند که حضرت شاه ولي الله دهلوي در مورد پدرشان حضرت شاه عبدالرحيم مي نويسد: پدرم به مزار حضرت قطب الدين بختيار کاکي مي روند و اين وسوسه در دلشان خطور مي کند که آيا ايشان از آمدن من نزد قبرشان مطلع شده اند يا خير؟ بلافاصله از قبر  ندايي مي آيد که مرا زنده پندار چون خويشتن*** من آيم به جان گر تو آيي به تن ))

جام شريعت و سندان عشق مولوی شمس الحق فقهی نقشبندی صفحه 161-315-332

 

 

 

 

 

 



Share
نظر شما