لینک دانلود
تاریخ:6 تیر 1399
موضوع: كرسی مهدویت و مباحث مهدوی- چالشها خلل و اشكالات در این بحث
آقای شریفی:
بسم الله الرحمن الرحیم اللّهمّ صلّ على فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها و السرّ المستودع فيها بعدد ما أحاط به علمك.
خوشحالیم كه با برنامه جدید «مهدییار» در خدمت شما عزیزان و بزرگواران هستیم، از خدا طلب داریم كه ان شاء الله ما را در این مسیر موفق و مؤید بدارد.
بینندگان عزیز همانطور كه در برنامههای گذشته و شب افتتاحیه «شبكه جهانی ولیعصر» خدمت شما عرض كردیم برنامهی به نام «مهدییار» در خدمت شما هستیم «كرسی مهدویت و مباحث مهدوی» قرار است در این برنامه خدمت شما عزیزان ارائه بشود.
سبك برنامه این است كه ان شاء الله ما مباحث مربوط به «مهدویت» را چه از مدعیان دروغین مهدویت مثل جریان «احمد بصری»، جریان آقای «منصور هاشمی» به عنوان خراسانی قبل از ظهور و مطالب و شبهاتی كه مخالفین مكتب و مذهب اهلبیت نسبت به مهدویت بیان میكنند اینها در این برنامه مطرح خواهیم كرد.
در خدمت اساتیدی بزرگواری در این برنامه هستیم به تناوب این اساتید اینجا حضور پیدا میكنند، پاسخگوی شبهات شما و سوالات شما هستند و از محضر این اساتید استفاده خواهیم كرد.
امشب هم در خدمت یكی از این اساتید بزرگوار جناب اقای استاد «شهبازیان» هستیم. جناب استاد «شهبازیان» سلام علیكی خدمت بینندگان داشته باشیم بعد در خدمت شما خواهیم بود.
استاد شهبازیان:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
عرض سلام و ادب دارم خدمت بینندگان عزیز ان شاء الله كه بتوانیم با عنایت حضرت ولی عصر (علیه الصلاة والسلام» مباحثی كه مورد رضایت اهلبیت باشد در خدمت عزیزان و سرور گرامی جناب حاج اقای «شریفی» باشیم، در خدمت تان هستم.
اقای شریفی:
بزرگوار هستید، بنده هم خدمت شما عرض سلام دارم خیر مقدم عرض میكنم و تشكر میكنم از بابت حضورتان در این برنامه. خیلی وقت نداریم سریع سراغ مبحث خودمان برویم.
بحثی را كه این شب در خدمت استاد «شهبازیان» عزیز هستیم میخواهیم یك بحث چالشی را مطرح كنیم كه بتوانیم از این مباحث چهار تا مطلب علمی و یك سری رفع شبهات برای عزیزان و شیعیان گرامی بشود.
سوال من این است ما وقتی كه رجوع میكنیم در جامعه میبینیم آن فرهنگ مهدوی كه الان در جامعه ما وجود دارد، این فرهنگ مهدوی ما را بر آنچه كه قرار بود برسیم نرسانده است.
در آن خللها و اشكالاتی است و به واسطه همین خللها و اشكالاتی كه است دو جناح در بحث مهدویت به مذهب و مكتب اهلبیت هجمه وارد كردهاند.
یك جناح، جناح مخالفین ما «اهلسنت و وهابیت» است بخصوص شبكهها و رسانههای معاند وهابی! یك قسم دیگر و جناح دیگر كه درواقع آن هم سر منشأ و سر چشمهاش دوباره همین افراد و همین گروهها و جریانها است مدعیان دورغین مهدویتی است كه در جامعه ما به صورت قارچ گونه اینها هم دارند رشد میكنند. چه آنهای كه فرقه شدند و چه كسانی كه در حد فرقه نیستند فقط یك مدعی هستند و با عدهی قلیلی طرفدار و میآیند و میروند.
این خللی كه الان در این مباحث ایجاد شده و احساس میكنم باید روی آن كار بشود اولین نكتهی كه من خودم به آن رسیدم با توجه به این كار میدانی كه داریم انجام میدهیم و به هرحال گزارشات مردمی و ارتباط گیری با مردم داریم این است كه ما اساسا آیا تراث روایی شیعی در بحث مهدویت داریم یا خیر؟
یا میخواهیم اصلا بحث مبنایی كنیم، آن مهدویتی كه الان در عموم مردم جا افتاده و یا حتی متأسفانه بگویم بعضیها هم در خطبهها و سخنرانیها و مقالات و كتابهای كه نوشته میشود به آن به عنوان فرهنگ مهدوی استدلال میكنند و روایایاتی را بیان میكنند.
آیا اساس این روایات، روایاتی است كه از مصدر اهلبیت و كتب شیعی وارد شده است؟ این را یك توضیح به ما بدهید.
من خودم وقتی كه مطالعه كردم و در این موارد گشتم نتوانستم یك كتابی را به عنوان یك كتابی كه روایات شیعی را در مباحث مهدویت جمع آوری كرده باشد پیدا كنم این را توضیح بدهید، تا ان شاء الله سوالات بعدی را خدمت شما ارائه خواهم كرد.
استاد شبهازیان:
بسم الله الرحمن الرحیم. سوالی كه شما فرمودید و گفتید كه بحث را یك مقدار مبنایی بحث كنیم، بینندگان عزیز توجه كنند و یك مقدار حوصله هم بكنند، حوصله بكنند سر خطها را دقت بكنند كه ان شاء الله بتوانیم به یك نتیجه و جمع بندی برسیم.
ابتدای كلام این است كه بین اسلام و مسلمانی تفاوت است؛ یعنی اسلام گاهی آموزهها و آدابش یك چیزی است اما ممكن است زندگی جاریه مسلمانها یك چیز دیگری باشد.
مثلا در اسلام بیایند خیلی تأكید بكند در بحث رحمت، در بحث نظافت و در بحث پیشرفت و مباحث مرتبط! اما بعضی از كج اندیشان باشند كه به نام مسلمانی ضربه بزنند مثل جریانهای وهابیت و داعش كه امروز چهره منفور از اسلام را دارند نمایش میدهند.
یا بعضی از افرادی كه ممكن است شما در بعضی از كشورهای اسلامی بروید ببینید آن مطلبی كه مورد نظر اسلام در مورد مدیریت جامعه است ارائه نشده است؛ پس گاهی تنبلی مسلمانها به پای اسلام نوشته نمیشود این را باید تمایز برایش قائل شد.
در قصه مهدویت هم به همین صورت است، البته من این نكته را بگویم یك وقت در نزد بینندگان عزیز
سوء برداشت نشود اینكه ما میگوییم بعضی آسیبهای كه در مباحث مهدویت است نه مهدویتی
بما هی مهدوی، بما هو مهدوی بیاید تأكید بكند روی این كه این مشكل دارد و این نقص دارد نه.
مهدویت ما دچار ضعف نیست بنیانهایش به همان استحكام بنیانهای اصل اسلام و اصل مذهب حقه تشیع است. گاهی ممكن است برداشتهای اشتباهی را ما ارائه بدهیم و یا نكات اشتباهی را ما به نام مهدویت ارائه بدهیم.
پس اگر آسیب شناسی میكنیم و یا بعضی وقتها ممكن است یك روایتهای را باهمدیگر بررسی بكنیم باید به این نكته توجه بكنیم. یا اگر در قالب عرفی میگوییم آسیب شناسی مباحث مهدویت! مباحث مهدویت كه آسیبی ندارد. آن قرائتی كه من از مهدویت دارم ارائه میدهم كه قطعا نكته مورد نظر شما هم همین است.
اقای شریفی:
صد در صد بله.
استاد شهبازیان:
بحث دیگری كه است این است كه ما در مورد مباحث مهدویت نكتهی كه فرمودید ممكن است ما نتوانستیم به آن اهداف و ایده آلها برسیم قطعا همینطور است.
یك وقت این احساس میشود حتی در كشور خودمان ما یك سفرهی مهدویتی را پهن كردیم اما متأسفانه این سفره شاید بعضی از زیر بناهای قبلی آن وجود نداشته و اساسی كار نكردیم اتفاقا یك بستری برای سوء برداشتها و سوء استفادههای برای جریانهای انحرافی و مدعیان مهدویت شده باشد.
نه فقط مدعیان مهدویت بلكه كسانی كه اصلا دوست داشتند به تشیع یك ضربهی بزنند، بیایند مثلا سخنرانی اشتباهی بنده را بُلد و بزرگش كنند بگویند این مهدویت شیعه است پس مثلا اشتباه است. یا بعضی از اشتباهات ما را در نوشتارها بخواهند اینها را علیه خودمان استفاده بكنند.
پس اگر ما مبانی و زیر ساختها را مد نظر نگیریم من با این حرف شما موافق هستم خود همین سفره را گله گشاد بخواهیم پهنش بكنیم طبیعتا افرادی كه نا اهل هستند روی این سفره خواهند نشست و بعضی از سوء برداشتها به وجود خواهد آمد.
پس ما باید چه كار كنیم؟ بیاییم یك معیارها، یك محكی را و یك قالبها و چارچوبهایی را به مردم ارائه بكنیم بعد بگوییم آقا مهدویت شسته و رفته در قالب كلی آن چیزی كه وظیفه ما است مثل اینكه من میگویم وظیفه منِ مسلمان چه چیزی است؟
به عنوان نمونه میگوییم خواندن این نمازهای یومیه واجبت، این یكی از قسمتهای كارهای عبادی تو است. اما آیا الزاما بخواهیم بگوییم باید بقیه نمازهای مستحب را هم بخوانی و بقیه كارهای مستحبی را هم انجام بدهی یانه. آن را دیگر هیچ كسی لزوم و وجوبی ندارد.
میگویم آقا چارچوب ذهنی تو، توحید این است، امامت این است، نبوت این است، اصل این اعتقاد داشته باشی مسلمان میشوی، بعضی از مبانی دیگر را قبول داشته باشی شیعه میشوی و بعضی از عبادتها را خداوند واجب كرده است.
دیگر فراتر از آن را الزام نمیكنیم باید آرام آرام روح مردم را آماده كنیم كه خودشان یك فضائلی را بار كنند. در مهدویت هم اگر بگوییم ما چارچوب و قالب بدهیم یعنی حالا آن مبانی صحیح مهدویت را گسترش بدهیم به جای پرداختن به بعضی از مباحث حاشیهی قطعا این بسترها و سوء استفادهها بسته میشود.
البته این را كه میگوییم عمدهاش به هرحال همیشه اینطور است اگر كسی بخواهد آدم نا اهلی باشد یك راهی پیدا میكند. «خوارج» آمدند از آیات قرآن سوء استفادههایشان را كردند، امروز جریان داعشیها و وهابیت دارند از همین آیات قرآن سوء استفادههای خودشان را میكنند.
امیرالمؤمنین فرمود «ابن عباس» اینها میآیند تأویلها و تفسیرهای عجیب و غریبی از قرآن و روایات خواهند كرد كه شما اگر آمادگی ذهنی نداشته باشید گمان كنید كه آنها دارند درست میگویند.
اما ما میتوانیم این آسیبها را به حداقل برسانیم. یكی از نكات را شما الان اشاره فرمودید كه شاید جزء مباحث اصلی هم باشد. توجه به تراث، توجه به منابع و توجه به كتابهای موجودی كه در زمینه مهدویت میتواند ساختار ذهنی ما را شكل بدهد و ما چگونه بتوانیم از این كتابها آن مبانی فكری خودمان را استخراج بكنیم.
محدودهی اعتبارشان چقدر است و در چه قد و قوارهی میتوانیم به آنها ببینیم و فكر بكنیم و یا بعضی از مطالب آنجا را بخواهیم ترویج بدهیم.
از اینجا من به این فرمایش شما ورود پیدا میكنم كه ما اصلا تراث روایی شیعه داریم یا نداریم؟ ما اگر یك وقت بخواهیم به صورت كلی بگوییم، چون چند محور و بحث است. متأسفانه من یك وقتی توضیح میدهم بینندگان عزیز ما یا بعضی از آن افراد به قول معروف نامردی كه یك وقت بخواهند از صحبتها تقطیع بكنند و با لا و پایین كنند میخواهیم كه اینها یك مقداری شیر فهم بشوند و بحث خودمان هم كاملا جا بیفتد.
چون یك اشكالی از قدیم و گذشته وجود داشته این اشكال از اهلسنت وارد شد و بعد به تبع اهلسنت در زمان معاصر ما مستشرقین شما از «جندار مستتر» گرفته تا «استودارز» گرفته تا افرادی مثلا مثل «حی تونگیب» حتی یك حرفهای دارد. «شاخت» آمده یك مقدار مفصلتر پرداخته بعد «گلدزیهر» آمده مفصلتر پرداخته است.
اینها دارند كه اقا اصلا اسلام و تشیع، گاهی اسلام را به صورت كلی میگویند گاهی تمركز روی تشیع دارند، بویژه اهلْسنت در گذشته این تمركز را داشتهاند كه هیچگونه منبع مكتوب روایی و حدیثی ندارند.
پس اگر میخواهد اعتقاد بگیرد، اگر میخواهد فقهش را بگیرد چیزی در اختیار ندارد، اینها ابزاری در اختیار ندارند.
مستشرقین میآیند حمله میكنند متأسفانه آن قضایای منع تدوین حدیث را هم قرار میدهند كه مثلا نهی شده بوده، در اسلام بعضی از خلفاء و افراد نمیگذاشتند و از تدوین حدیث نهی میكردند.
در بین اهلسنت میگویند شما شیعیان كتاب نداشتید. من یك تذكری را اینجا بدهم، چون اینها سوالاتی است كه امروزه هم وجود دارد اما هزار سال پیش بزرگان ما و اصحاب ما پاسخ دادند.
«مرحوم نجاشی» در كتاب «فهرست» خودش كه البته معروف به «رجال نجاشی» است، اما اساتید و اهل علم عموما به عنوان دقیق «فهرست نجاشي» از آن نام میبرند. ایشان هم عصر «شیخ طوسی» است در قرن پنجم هجری میزیسته و از بزرگان كتاب شناس شیعه است.
«مرحوم نجاشی» آنجا بحث و عبارتی را دارد میفرماید: آقا من اصلا آمدم كتاب خودم را نوشتم:
«من تعيير قوم من مخالفينا»
بعضی از مخالفان ما از اهلسنت آمدند چه كار كردند؟ آمدند ما را عیب كردند و گفتند شما كتاب ندارید:
«أنه لا سلف لكم ولا مصنف»
هیچ تصنیفی ندارید، كتابی ندارید اصلا شما شیعیان مبانی صحیح از صدر اسلام نمیتوانید از رسول خدا اخذ كنید.
«وهذا قول من لا علم له بالناس»
فهرست اسماء مصنفي الشيعة ( رجال النجاشي ) - النجاشي - ص 3
اینجا «مرحوم نجاشی» گفته است اگر كسی این حرف را بزند مشخص است كه عالم نیست، مشخص است كه تحقیق نكرده است و كسی است كه اصلا تاریخ اخبار اهل علم را نمیداند حتی شاید كتابهای ما را نخوانده باشد و بی خودی روی هوا آمده یك شبههی را مطرح كرده است.
بعد «مرحوم نجاشی» میگوید به خاطر همین من بلند شدم آمدم یك كتابی نوشتم نه به صورت كامل، بخواهم تمام كتب را احصاء بكنم، یك مقدار از كتابهای را از شیعیان را میآیم از صدر اسلام از قرن اول هجری شروع بكنم كه بگویم ببینید اینها تراث شیعه است؛ پس شیعه تراث دارد، كتاب دارد.
از كتاب «عبیدالله ابن ابی رافع» گرفته تا كتاب «سلیم ابن قیس هلالی» كه حالا البته در مورد «سلیم» بحثی است، اما عندنا نزد ما عموما شیعیان اصل این مطلب كه سلیمی بوده است و كتابی داشته قطعی است.
حالا ممكن است بعضی از اقایان در نسخه امروزی «سلیم» بخواهند ان قلت بكنند كه آیا همان كتاب است یانه؟ ولی عموم آقایان قریب به اتفاق قائل به این هستند كه كتاب «سلیم» بوده و «سلیم» در قرن اول كتابی را نسبتی به اهلبیت (علیهم السلام) نوشته و روایاتی را از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل كرده است.
بقیهی كتابها و روایات را شروع به نقل كردن میكند و «مرحوم نجاشی» عنوان میكند كه بابا ما تراث داشتیم ما مستقیما از امیرالمؤمنین در باب قضا و در موارد دیگر فقهی اخذ روایت كردیم، كه جالب است امروز در بعضی از كتب اهلسنت كتاب «قضاء امیرالمؤمنین» كه «ابو عبیدالله ابن ابی رافع» مثلا در اختیار داشتند آنها بعضی از روایاتش به ما رسیده است.
پس شیعه قطعا تراث داشته، و از زمان پیغمبر و از زمان امیرالمؤمنین ما بر خلاف جریان مخالف خودمان و عامه قائل به این هستیم كه «قیدو العلم بالكتابة» باید كتابتی میبود.
حالا آن منع تدوین حدیث هم در اصل در بحث نشر فضائل اهلبیت بوده و قطعا اینجا مفصل بحث شده و گفتگو شده است، اگر نیاز شد ما صحبت میكنیم.
اقای شریفی:
حالا استاد! ما چون بحثمان، بحث مهدوی است این تراثی كه شما فرمودید كه حتی در كتب اهلسنت تصریح شده مثل «تهذیب» بزرگان اهلسنت تصریح میكنند كه امام باقر كتابی را داشته كه اقا امام صادق از روی آن كتاب مطالب را بیان میكرده است. آیا ما چیزی به نام تراث مهدوی هم داریم یا خیر؟
استاد شهبازیان:
بله، اگر تراث مهدوی را بخواهیم به این عنوان بگیریم بگوییم كتابهای كه در زمینهی مهدویت و غیبت حضرت باشد بله قطعا داریم. ما قائل به این هستیم در خود كتاب «سلیم» اشاره به حضرت ولی عصر صورت گرفته است؛ پس این یكی از منابع روایی ما است.
البته منابع روایی گاهی اختصاصی است، گاهی نه در مقام كلی یك مباحثی را مطرح كرده و لابلای آن مباحث مهدوی ذكر شده است. ما هم در كتب اختصاصی پیش اصحاب و یاران اهلبیت (علیهم السلام) داشتیم و هم كتابهای كه روایات شیعی را در مورد مهدویت دارد؛ پس تراث داریم، كتاب داریم.
اگر بخواهیم از كتابهای بارز و نمونه نام ببریم كتابهای «مرحوم فضل ابن شاذان»، ایشان كه قطعا از یاران امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری (علیهم السلام) بوده است. بعضیها تردید دارند ممكن است از یاران امام رضا باشد.
اما بنا بر نقلی از یاران امام رضا بوده؛ ولی قطعا از یاران بقیه اهلبیت (علیهم السلام) است. «فضل ابن شاذان» «كتاب الملاحین» دارد، «كتاب اثبات الرجعه» دارد كه دو مدل «كتاب اثبات الرجعه» هم داشت. یكی درباب كلامی داشته و یكی روایی داشته است.
ایشان حدیث در باب رجعت آورده، رجعت یكی از مقولههای بوده كه تقیه میكردند؛ اما «فضل ابن شاذان» روایت دارد. ما «كتاب المهدی» در بین نویسندگان خودمان داریم، «كتاب اخبار القائم» در مورد یاران اهلبیت داریم.
حاج آقای «غلامعلی» یك بحثی را تحت عنوان غیبت نگاری دارند دوستان حداقل این را میتوانند در «دانشنامه امام مهدی» ببینند. در باب «غیبت نگاری» كتابهای كه به وسیله اصحاب ائمه نوشته شده حالا بعضیهایشان بعدش انحرافاتی درشان پیدا شد.
مثلا در دوره امام صادق كتابی پیرامون امام مهدی نوشتند؛ ولی بعد به «واقفیه» گرایش پیدا كردند؛ اما اصل این مطلب كه بین اصحاب كتبی در روایات مهدوی بوده قطعی است.
تا به قرن سوم و چهارم میرسیم؛ یعنی بعد از دوران ائمه اطهار در دوران غیبت صغری و غیبت كبری، در دروان غیبت صغری هم همین مبحث وجود داشته است؛ یعنی كتاب الاوصیاء كه برای «شلمغانی» ذكر میكنند در باب اهلبیت (علیهم السلام) بوده است.
یا مثلا افرادی مثل «سیمری» اینها روایات و مطالبی مهدوی داشتند، این اصول و این مباحث اگر فرصت شد من بیان میكنم «شیخ صدوق» در كتاب «كمال الدین» ذكر میكند میگوید از دویست سال پیش حداقل كتابهای در باب غیبت حضرت ولی عصر به ما رسیده است.
بعد آنجا «شیخ صدوق» میفرماید این اصول قطعیهی كه عندنا وجود دارد ما اینها را آوردیم و داریم روایاتشان را در مجامع خودمان ذكر میكنیم.
یا «مرحوم نعمانی» كه آنجا از كتاب «سلیم» نام میبرد روایت را ذكر میكند و میگوید كتاب «سلیم» اصل پذیرفته شدهی پیش ما است و بعد روایات را میآورد و بیان میكند. پس ما در قرن سوم هم مطالبی داشتیم، تراث شیعی داشتیم، روایات داشتیم، و همینطور پرداختن به بحث مهدویت داشتیم.
امثال «نوبختی» از باب كلامی هم ورود پیدا كردهاند هم حدیثی هم كلامی بحثهای كه در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) بوده تا برسد به كتب اربعه و به اصطلاح كتب اصلی مهدویت ما كه شكلگیری آنها در قرن چهارم و پنجم هجری است.
اقای شریفی:
الان با توجه به مطالبی كه فرمودید، ما میتوانیم اینطوری بگوییم كه كتب اربعهی ما چكیده و خلاصهی از آن كتب قبل از اینها كه در بحث مهدویت بوده را جمع كرده است.
استاد شهبازیان:
نه.
اقای شریفی:
چرا این سوال پرسیدم؟ به این دلیل، ببینید استاد ما وقتی به كتب اربعه در بحث مهدویت مراجعه
میكنیم میآییم میبینیم یك سری مباحث كلی در این كتب آمده است.
به طور مثال ائمه دوازده نفرند، آخرین خلیفه خدا و حجت خدا آقا حجت ابن الحسن (علیه السلام) است. غیبتی دارد دنیا را ظلم فرا میگیرد و ایشان بعد از این كه دنیا را ظلم فرا گرفت ظهور خواهند كرد و به هرحال آن حكومت عدل الهی برپا خواهد شد.
شاید بیشتر از این در كتب اربعه چیزی در رابطه با مباحث مهدویت ما پیدا نكنیم؛ یعنی تمام آن موضوعات حول همین چند موضوع میچرخد؛ اما الان كه در جامعه نگاه میكنیم مباحث مهدوی خیلی فراتر از این است.
استاد شهبازیان:
بله.
اقای شریفی:
قبل از ظهور چه اتفاقاتی میافتد علائم چیست؟ چه كسی میرود، چه كسی میآید؟ ظهور اتفاق میافتد چه مسائلی پیش میآید بعد از ظهور چه مسئلهی است؟ حكومت حضرت مهدی و بعد حضرت مهدی آیا باز حكومت دیگری است و خلفای دیگری است قرار است بیایند اینها خلافت كنند؟
یا مثلا من الان یك نمونهی عرض كنم كه مصداقی بتوانیم صحبت كنیم، الان شبكههای مخالف ما بخصوص وهابیت یك هجمهی كه در بحث مهدویت دارند بحث ظهور حضرت مهدی و این جنگهای كه اتفاق خواهد افتاد است.
من روایتی كه میخواهم خدمت بینندگان عزیز ارائه كنم، چون روایت یك وقت است ولو اینكه در «صحیح بخاری و مسلم» هم آمده باشد احتمال اینكه ما از این عقیده نگیریم است. درست است روایت صحیح است ولی ما از آن عقیده نمیگیریم.
كتابی را من آوردهام نه از «صحیح مسلم» اگر اتاق فرمان این اسكن را نشان بدهند ممنون میشوم، اسم كتاب «احسن المقصود في توحید المعبود» است، این كتاب از بزرگان اهلسنت داخل ایران است، ایشان جناب اقای «مولانا عبدالواحید سید زاده» است، این كتاب را مفتی اعظم هند «مفتی كفایة الله دهلوی» تقریظ كرده است. تصحیح و تحقیق این كتاب زیر نظر «شیخ الحدیث مولانا محمد یونس حسین پور» است.
ببینید در این كتاب در صفحه 82 بحثی را در رابطه با زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف» مطرح میكند.
این نكته را خوب بینندگان عزیز دقت كنید میگوید: "سپس حضرت عیسی با همراهان از كوه طور پایین میآیند، زمان ظهور است حضرت عیسی از آسمان نزول كرده بعد دارد و میبینند كه روی زمین به مقدار یك وجب از گندیدگی و تعفن لاشه مردگان خالی نیست" البته این روایت در «صحیح مسلم» است.
الان طبق روایت به قدری در زمین كشته و به هرحال لاشه است كه زمین یك وجب جایی خالی نیست در ادامه مطلب میآید میگوید:"عفونت شدیدی انتشار مییابد با اینكه حضرت دست به دعا بر میدارند و خدا یك پرندههای را به اصطلاح میفرستد تا این پرندهها این نعشها و این جنازهها را از روی زمین جمع كنند."
چرا من این را خواندم؟ مخالفین ما میگویند مهدی شیعه كه قرار است بیاید از هر هزار نفر نهصد نود و نه نفر را میكشد، مهدی شیعه كه قرار است بیاید این كارها را انجام میدهد. البته روایتش را هم میآورند آدم باید صداقت داشته باشد و بگوید بله این روایات دركتب ما آمده است.
مهدی كه میآید تا زین اسبش خون جاری است، مهدی كه میآید بچهای كه دارد روی سینه مادرش شیر میخورد را با نیزه میكشد!! ما وقتی رجوع میكنیم میبینیم این روایاتی كه در كتب ما آمده است و متأسفانه عدهی اینها را دارند نقل میكنند، اینها روایاتی است كه از كتب اهلسنت به كتب روایی ما منتقل شده است.
اینها اعتقادات اهلسنت و روایتهای صحیح اهلسنت است، با توجه به این مطلب الان ما روایتی داریم من این روایت را خدمت بینندگان عزیز هم نشان بدهم كه روایت بسیار زیبایی است و از نظر سند هم معتبر است كتاب «كافی شریف» این روایت را نقل میكند كه اقا امام زمان حجت ابن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رحمة للعالمین است.
خب ما یك سری دسته روایت داریم حضرت مهدی رحمة للعالمین است، و یك دسته روایات داریم جنایاتی كه در زمان ظهور اتفاق میافتد. من با این لفظ میگویم؛ چون دقیقا میخواهم آن هجمهی مخالفین را برسانم!
حتی بعضا شنیده میشود از طرف یك عده شیعیان كه اقا این مهدیی كه دارد معرفی میشود این تفاوتش با «ابوبكر بغدادی» چیست؟ با توجه به این روایات.
حالا ما رجوع میكنیم میبینیم خیلی از این روایاتی كه در بحث مهدویت در كتب ما است اصلا مصدر شیعی ندارد، تراث شیعی نیست، روایت از كتب اهلسنت به كتابهای ما انتقال پیدا كرده و متأسفانه ما اینها را داریم بیان میكنیم.
اینها خودش یك معضل و آسیب برای آن مهدویت ناب و مهدویت اصیلی شده كه ما به آن معتقدیم، استاد ما در مواجه با این جریان چه كار كنیم؟
استاد شهبازیان:
ببینید یك مقداری حرف تو حرف میشود، این موضوع به هم پیوسته است و ما باید یك مقداری تفكیكشان هم بكنیم.
ما یك نكتهی را داریم اینكه در زمان فعلی ما یعنی همین الانی كه من و شما داریم حرف میزنیم 1399 شمسی داریم باهم صحبت میكنیم، اینكه یك مقدار بعضی از مباحث مرتبط با مهدویت و كتابها فربه شده بیخودی چاق و چله شده است و بعضی از مطالبی كه بدون دلیل و بدون استناد است به وسیله برخی از نویسندگان و یا سخنرانها ورود به بحثهای مهدویت پیدا كرده این جایی تردیدی نیست، این قابل قبول است میشود یك وقتی مفصل حتی مصداقی در مورد معاصرها هم صحبت كرد.
مثلا بگوییم به فرض در كتاب «یوم الخلاص» مال «كامل سلیمان» در كتاب «نور الانوار – مرندی» و دیگر كتابها چه جعلیاتی وجود دارد كه بعضا حتی دیده شده به اسم مهدویت نقل میشود.
اقای شریفی:
پس اصل این را پذیرفتیم
استاد شهبازیان:
بله، نه فقط مهدویت بلكه خیلی از مباحث دیگر...
اقای شریفی:
حالا چون بحثمان تخصصی مهدویت است
استاد شهبازیان:
بله چون بحث مهدویت است میخواهم بگویم كه این طبیعی است شما در بحث شأن نزول قرآن و اعتبار آیات قرآن طرف خودش تصریح میكند و میگوید دیدم ملت داشتند «تورات و انجیل» زیاد میخواندند یا قصه میخواندند من آمدم بیخودی بزرگ كردم، جعل فضیلت برای فلان آیه و سوره كردم! از آنجا شروع میشود.
در مهدویت هم این قصه است ما میپذیریم ولی باز میخواهم یك تذكری بدهیم. ما باید تفكیك بكنیم به همین خاطر بزرگان شیعه بحث اعتبار سنجی را قرار دادند، بحثهای رجالی و درایهی در مباحث حدیثی به خاطر همین است.
و این هم الزاما نیست باید تفكیك بكنیم بین برخی از كتب با كتب غالیانه، نمونه مواردی را كه شما مطالبی فرمودید مثلا در كتب غالیانه ما بیشتر وجود دارد در كتاب «الهدایة الكبری – حسین ابن همدان» یا مثلا در كتاب «عیون المعجزات» یا در بعضی از كتابهای مثل «دلایل الامامه» و موارد مشابه ما پیدا میكنید.
پس ما یك بحث غلات شیعه را هم داشتیم؛ یعنی الان بعضی از كتابها را آدم نمیتواند اسمش را بیاورد میترسیم خودش باعث اشاعه فحشا بشود بعضی از كتابهای كه متعلق به میراث اسماعیلیه است اینها امروز مواردی از مباحث مهدویت را آمدند مطرح كردند كه قطعا كفر است و باطل هم است.
اینها را تا اینجا ما میپذیریم كه آقا بله بعضی از مطالبی كه وارد شده است و بعضی از روایتهای كه داریم میخوانیم این روایتها قابل قبول نیست. اما من یك سوال دیگر شما را پاسخ بدهم بعد اگر نیاز شد من یك مقدار به آن بپردازم.
اینكه چرا در كتب اربعه گویا مباحث مهدویت نیست؛ پس بر ما میخواهند هجمه كنند كه اِیْ مهدویت را خود شما فربه و بزرگ كردید و مثلا بی خودی به آن پر و بال دادید، نه این هم حرف غلطی است مثل بعضی از آن اهلسنتی است كه میآیند اشكال میكنند به مهدویت اسلامی نه فقط شیعی!
اصل موعود اسلامی را به نام مهدی میخواهند اشكال كنند از این زاویه ورود پیدا میكنند میگویند چون روایتهای مرتبط با حضرت مهدی در كتب صحاح نیامده است بویژه مثلا «صحیح بخاری و مسلم» نیامده است؛ چون در این دو تا كتاب نیامده پس مهدویت بنمایه ندارد و باطل است كه آن هم حرف غلطی است.
این طرف هم اگر كسی بخواهد اینطوری حرف بگوید و مقایسه كند حرف غلطی است بگوید اقا من كتب اربعه شیعه را كه جزء اصلیترین كتابها هستند «مرحوم كلینی، مرحوم صدوق و مرحوم شیخ طوسی» چون دیدم كم است؛ پس ما فقط در همین حد باید مهدویت را اعتقاد داشته باشیم دیگر بقیهاش بماند!
نه باید توجه بكنید كه بویژه كتاب «مرحوم صدوق – من لایحضر»، «تهذیب شیخ و استبصار شیخ» و قسمت فروع «مرحوم كلینی» اصل برای پرداختن به فقه است، نه اینكه الزاما بخواهند در مورد عقاید شیعه با رویكرد مهدویت بخواهند سخن بگویند.
پس اگر ما كمی میزان روایات را در این كتب میبینیم از باب بی توجهی نیست، از باب این است كه موضوع بحث اینها نبوده است.
اقای شریفی:
پس ما اینها را در كل موضوعات تقسیم كنیم و بگویم مثلا «مرحوم كلینی» یك بابی را آورده باب تولد حضرت مهدی.
استاد شهبازیان:
بله، آنجا «مرحوم كلینی» در قسمت اصول خودشان میخواهد آن شاكلهی عقاید شیعه را بگوید در شاكله كتاب الحجه دارد، در كتاب الحجه میپردازد به نص به ائمه اثنی عشر به حضرت ولی عصر كه میرسد نصوصی در باب تولد ایشان و نصوصی در مورد حضرت دارد.
اگرچه در «روضه كافی - مرحوم كلینی» در جلد 8 روایاتی تك و توك در باب نشانههای ظهور و موارد مرتبط با مهدویت دیگر هم دارد؛ اما اصل جان مایه كلام این است؛ چون كتاب نمیخواهد گسترگی داشته باشد.
ولی ما از آن طرف كتابهای داریم كه به گستردگی پرداختند شما حداقل كتاب «الامامه والتبصره» آن چیزهای كه امروز در اختیار ما است «الامامه والتبصره مرحوم صدوق پدر» را ببینید كه آمده مباحثی پیرامون مهدویت ذكر كرده است.
بعد از ایشان «مرحوم نعمانی» كه كاتب و شاگرد «كلینی» بوده اختصاصا «كتاب الغیبه» دارد بعد «مرحوم صدوق - كمال الدین» را دارد، بعد «مرحوم شیخ» است و «مرحوم مفید» در «الارشاد» به صورت مستوفی آمدند بحث كردند.
اقای شریفی:
استاد! یك توقفی اینجا داشته باشیم چون حول این كتابهای بعدی كه اسم آوردید من سوالهایم همین موضوع است در خدمت شما بینندگان هستیم با ادامه این بحث. بعد از اینكه تایم استراحتی از اطاق فرمان خواهیم گرفت ان شاء الله بر میگردیم با سوال بعد در خدمت شما عزیزان و استاد عزیز هستیم.
«میان برنامه»
اقای شریفی:
سلام مجدد خدمت شما عزیزان و بزرگواران، به این نتیجه رسیدیم كه كتب اربعه یك كلیتی را از مباحث مهدویت بیان كرده و اصلا جای ورود به مسائل ریزتری در این كتب نبوده همانطوری كه استاد هم بیان فرمودند.
ما یك قسمتی را تایم قبل در خدمت استاد بودیم كه فرمودند كه یك سری غلات شیعه مطالبی را گفند كه آنها كنار بگذاریم، آنها را كنار گذاشتیم. استاد فرمودید كه بعد از كتب اربعه یك سری كتبی را داریم كه روایات مهدوی در آنها به وفور دیده میشود و شاید اساسا مباحث، مباحث مهدوی است مثل كتاب «الغیبة- شیخ طوسی» یا كتاب «الغیبة – نعمانی». اینها كه دیگر جزء غلات نیستند، جزء بزرگان شیعه هستند.
استاد شهبازیان:
قطعا!
اقای شریفی:
چرا اینها روایاتی را نقل كردند كه خیلی از این روایات را وقتی كه نگاه میكنیم بازهم میبینیم كه اینها مصدر شیعی ندارند؛ یعنی روایاتی است كه اساسا یا از اهلسنت وارد شده یا از مدعیان دروغین عصر خودششان وارد شده از «اسماعلیه» شما بگیرید از «واقفیه» شما بگیرید و همینها اتفاقا یكی از چالشهای امروز ما در بحث مهدویت در قبال مدعیان دروغین است.
من نمونه خدمت شما عرض كنم، خب جریانی كه الان همه عزیزان، آنهای كه پیگیر برنامه ما و مباحث مهدوی هستند میدانند جریانی به نام جریان آقای «احمد بصری» مدعی است و دیگر ادعای نمانده است كه ایشان نكرده باشد. هر آنچه كه بوده و نبوده ایشان همه را كمپلت برای خودش برداشته است!
یك روایتی در كتاب «الغیبة – شیخ طوسی» است به نام حدیث وصیت طوری كه اینها مدعی هستند. كتاب «وصیت و وصی احمد الحسن» نویسنده «شیخ ناظم عقیلی» ایشان در این كتابش در صفحه 162 یك استدلالی میكند این حدیث وصیت میگوید ائمه دوازده نفرند بعد از این دوازده نفر حضرت مهدی كه از دنیا میرود دوازده نفر دیگر؛ یعنی دوازده امام دیگر بعد از حضرت مهدی به امامت میرسند لذا خودشان میگویند ما بیست و چهار امامی هستیم نه دوازده امامی!
و این را پیغمبر در شب رحلتشان وصیت كردند و به امیرالمؤمنین سپردند، اقای «شیخ ناظم عقیلی» در این كتاب به عنوان قرینه ششم تصریح میكند علمای بزرگ قدیم در كتب معتمدشان روایت وصیت را نقل كردند، مهمتر از همه كتاب «غیبة شیخ الطائفه محقق و مدقق خبیر در علم رجال» است.
عزیزان بیننده دقت كنند «جریان احمد بصری» علم رجال را بدعت میداند و علمای كه قائل به علم رجال هستند را بدعت گذار و دشمن اهلبیت میداند اینجا كه اقای «ناظم عقیلی» میخواهد به اصطلاح بیاید محكم كاری كند این پایه سستی را كه چیده دیگر اینجا «شیخ طوسی» به عنوان یك عالم رجالی كلی تعریف و تمجید میشود.
«عالم رجالی، مدقق، خبیر، آگاه و...» چه جایگاهی داشته این «شیخ طوسی» حالا همین را شما بیایید در قالب امروز مثلا مرحوم آقای «خویی و یا فلان عالم...» بحث رجالی را بخواهی مطرح كنی میگویند شما بدعتگزار هستید و دشمن اهلبیت هستید و قائل به علم رجال هستید!
خب شاید بگویید پدر علم رجال شیعه و یا یكی از بنیانگذاران علم رجال شیعه خود «شیخ طوسی» به یك معنا باشد، حالا اینجا اقای «ناظم عقیلی» تصریح میكند «شیخ طوسی» این روایت را در كتابش نقل كرده است و همین كه این روایت را نقل كرده دلیل ما بر صحت این روایت است.
چرا كه دیگر «شیخ طوسی» نیاز به تعریف و تمجید ندارد، یا در صفحه قبلش در صفحه 158 میگوید: "این قرینهی است واضح و صریح بر صحت روایت وصیت به اینكه «شیخ طوسی» نیاز به تعریف ندارد و علم او صبر، حلم و دقت او در تبعیت احادیث و جدا كردن روایات سالم از ضعیف"
پس طبق این كلام «شیخ طوسی» روایتی را بیان میكند كه خود این روایت الان برای ما یك چالشی را ایجاد كرده است. چرا «شیخ طوسی» و شیخ طوسیها در آن زمان چنین روایاتی را نقل میكردند كه اساسا این روایات دقیقا مخالف اعتقاد تشیع است. اینكه ما اعتقادمان این است اجماعمان بر همین است.
جالب است خود شیخ هم در همین كتاب «الغیبة» این را تصریح میكند ائمه فقط دوازده نفر هستند نه یكی كم و نه یكی زیاد، و اجماع ما این است اما الی ما شاء الله روایاتی دیده میشود كه این روایات با عقاید شیعه در تضاد است. اگر این را توضیح بدهید ممنون میشوم.
استاد شهبازیان:
البته من این را خبط لسان و حرف عرفی میگیرم الی ما شاء الله كه شاید نداشته باشیم همچنین چیزی را در تعارض و تناقض؛ ولی مواردی را كه داریم در تعارض و تناقض با بعضی از عقاید مذهب باید به آن بپردازیم. یك وقتی این جریان «احمد اسماعیل...»
اقای شریفی:
استاد! اینجا یك اصلاحی بكنم، اینكه من گفتم نه اینكه روایات شیعی، وقتی نگاه میكنیم روایت اساسا مصدر شیعی ندارد
استاد شبهازیان:
آره مصدر شیعی ندارد.
آقای شریفی:
اما شیخ در این كتابش این روایات را نقل میكند
استاد شبهازیان:
اكثریت آنهای كه شاید از مذاهب دیگر و یا فرق دیگر وارد شده یك لنگی دارند این را میتوانیم بپذیریم، یك وقتی با این جریان «احمد اسماعیل بصری» همین مطلب را مخصوصا مطرح میكردم در بحثهای مناظرهشان كه اقا چرا اصلا «شیخ طوسی» گفته؟ من به طنز و شوخی میگفتم جواب كوتاهش این است «مرحوم شیخ» فكر میكرده همه مثل خودش با شعور هستند به همین خاطر بزرگان و قدمای ما اینها رنج كشیدهاند مبانی و چارچوبها را در اختیار دارند و تلاش كردند اینطور نبوده كه مثلا یك كسی مثل «احمد اسماعیل» كه معلوم نیست چقدر سواد دارد و یا مثلا خود «ناظم عقیلی» كه آدم وقتی نوشتههایشان را میخواند نمیتواند آن دقت علمی را داخلش بیبیند.
انسان میبیند كاملا با مغالطاتی ورود پیدا كردند و گاهی هم عدم فهم از صحبت بزرگان ما و ترجمههای غلط «مرحوم شیخ» اتفاقا اگر آورده این روایت را به نظر بنده شهبازیان به جا و درست آورده است.
اگر ما مبنای فكری این بزرگان را ببینیم، ببینید من بخواهم یك دفعهی ورود پیدا كنم شاید به بحث «شیخ طوسی» بیایم چون به تعبیر شما یك مقدار فراتر است مثلا ما در كتاب «غیبة – مرحوم نعمانی» هم بعضی از روایتهای را میبینیم كه اصلا با ضروری مذهب ما فعلا سازگار نیست؛ یعنی تك روایتی را آوردند آمده به آن پرداخته است.
ممكن است فردا روز یك مدعی این را بردارد و علم كند بگوید اینطوری است، نه اقا نكتهی كه باید توجه نسبت به متون قدما در بررسی بكنیم این است كه ما یك چند تا قاعده را باید توجه كنیم یك: از الان تكلیفمان را مشخص كنیم ما هیچ كتابی را به جز قرآن معصوم نمیدانیم. این یك نكته است، ما كه نمیخواهیم دُگم باشیم.
بعضی از مواردی است كه بزرگان ما اصحاب ما خودشان هم به ما آموزش دادند ما این سیره را از خودشان گرفتیم كه این نكتهی را میفرمایند عالم بعدی آمده گفته اقا اجتهد این اقا اجتهاد كرده اجتهادش به درد من نمیخورد و من یك اجتهاد دیگری میكنم.
«مرحوم صدوق» در كتاب «من لا یحضر» بحثهای دارد میٰفرماید مرحوم «كلینی» به این روایت استناد كرده دست خط امام حسن عسكری (علیه السلام) به من رسیده است – توقیعی از ایشان- به اصطلاح به واسطه رسیده طبق آن فتوای من با «مرحوم كلینی» فرق میكند.
این طبیعی است امروز در درس خارج اقایان علمای ما هم وجود دارد بزرگان و مراجع شیعه امروز میفرمایند كه مثلا این فرمایش «مرحوم شیخ» را ما نمیتوانیم بپذیریم و نظر خودشان را میدهند این یك بحثی است كه در مباحث به اصطلاح غیر از آن اركان و اساسی اسلام و تشیع كه هیچ دو فقیهی باهم دیگر اختلاف ندارند در بعضی از مباحث جانبی و اجتهادی ممكن است اختلافی وجود داشته باشد.
«مرحوم شیخ» نكتهی را ذكر میكند ما امروز نپذیریم؛ پس این را باید توجه كنیم این دفاع الان بعدی من به منزله این نیست كه مثل بعضی از اخباریون بگوییم هر روایتی در كتب «مرحوم شیخ و مرحوم صدوق و مرحوم نعمانی» آمده است؛ پس قطعی است و فردا روزی یك نفر بخواهد علیه خود ما احتجاج بكند! نه ما آن را در بوتهی نقد میگذاریم ارزشیابی میكنیم اعتبار سنجی میكنیم و گفتگو میكنیم.
باید توجه داشته باشیم بحث روش تحقیق و روش داده پردازی افراد، امروز در بحثهای علمی ما مقالهی علمی هم كه بخواهیم بنویسم ما یك روش تحقیق داریم، یك روش داده پردازی داریم، یك روش گردآوری اطلاعات داریم، كتابهای بزرگان را باید ببینیم در مقدمهی كه فرمودند و یا انگیزهها و یا ذهنیتی كه داشتند چه چیزی بوده است.
من چند تا مثال بزنم به خاطر كه این فرمایش «مرحوم شیخ طوسی» و اینها را به آن برسیم و بدانیم كه باید چه بكنیم. ببینید بزرگان ما وقتی كه كتابی را مینوشتند و تحلیل میكردند این كتاب را با توجه به موضوع و مسئله مورد نیازشان به آن میپرداختند.
الان به عنوان نمونه بنده مثلا یك كتابی در نقد جریان «احمد اسماعیل» دارم، در این كتاب خودم آمدم به یك روایاتی استناد كردم در تقابل با «احمد اسماعیل بصری» كه ممكن است در خارج از نقد فرقهی و نقد «احمد اسماعیل بصری» اگر در كلاس درس بنده یك نفر بخواهد با بنده گفتگو بكند بگوید اقای شهبازیان، شما كه فلان روایت را گفتی در كتاب مثلا «ره افسانه» خودت آیا این روایت را تلقی به قبول شما بكنیم؟
من میگویم نه. این مهم است كه كتاب «ره افسانه» من یك كتاب نقد فرق است پاسخ به شبهات است دارم الزام خصم میكنم، گاهی مواردی را استفاده كردهام اصلا ممكن است یك روایتی در خود كتاب «احمد اسماعیل بصری» آمده باشد این را میگیرم و علیه خودش استفاده میكنم.
كسی نمیتواند بگوید كه خط به خط كتاب «ره افسانه» آن عقیده قطعیه و روایتهای صحیح السند عند آقای «شهبازیان» است.
اقای شریفی:
آقای «شهبازیان» یك نكتهای گفتید فكر كنم بحث اگر با همین نكته اینجا هم تمامش كنیم و این را «اتباع احمد» و مردم و كسانی كه به هرحال در مباحث مهدوی، سخنرانی میكنند و یا مقاله مینویسند متوجه این قضیه بشوند شاید خیلی از اشكالات حل بشود.
سخن شما این است اساسا ما باید ببینم آن عالم كتاب را به چه هدف و چه دلیلی نوشته است؛ یعنی اینكه «شیخ طوسی» كتاب «الغیبة» را نوشته، آمده است مهدویت شیعی را معرفی كند، یا آمده است مهدویتهای كه فرقههای مختلف ساختهاند اینها را نقد و بررسی كند.
استاد شهبازیان:
این یك زاویه دید است. ببینید شما یك وقتی «مرحوم شیخ صدوق» كتاب «الاعتقاد» دارد میگوید اعتقاد كلی بنده این است توحید، نبوت منظور این است امامت منظور این است ... «مرحوم شیخ طوسی» كتاب عقاید دارد شروع میكند در آنجا در كتاب خودش «عقاید الجعفریه» مطالب را بحث میكند.
امروز بقیه بزرگان ما «علامه طباطبایی» بحث تحت عنوان عقاید شیعه دارد، شروع میكند در آنجا بحث میكند و بقیه بزرگان هم دارند در مواردی كتابچههای دارند كه آمدند بحث كردهاند.
یك وقت ما اسلوب كلی را بیان میكنیم این اسلوب كلی تقریبا از زمان امیرالمؤمنین تا الان ما اختلافی نداریم؛ اما یك وقتی نه اجتهادیهای و فروعاتی است در فروعات طبیعی است یك جاهای اختلافهای هم است.
اما یك وقت یك كتابی نوشته میشود آقایان، عزیزان، بزرگانی كه سخنرانی میكنند مطلب مینویسند كتاب «الغیبة - مرحوم شیخ طوسی» مبنایش غیر از كتاب «تهذیب و استبصار – شیخ طوسی» است.
اقای شریفی:
درست شد خیلی خوب!
استاد شهبازیان:
كتاب «غیبة – نعمانی» حالا بنده این فرضیه و تزش را تقریبا ارائه دادم الان در حال تكمیلش هستم و دارم تدوینش میكنم، و شواهد یابی میكنم. من این را اجمالا بگویم بعد اگر خواستید پرونده را ببندیم.
كتاب «غیبة – مرحوم نعمانی» كه اكثریت آمده روایات را از واقفیه، از اسماعلیه از احمد ابن محمد ابن سعید ابن عقده و دیگران از حسن ابن علی...
اقای شریفی:
حتی از اهلسنت
استاد شهبازیان:
بله، از اهلسنت ذكر كرده است، كتابی است در زمان خودش احساس خطر میكند از «فاطمیون مصر» از «عبیدالله المهدی» این كتاب را بلند میشود در نقد آنها مینویسد و میگوید اقا جان این روایات را تك تك دیدید، نمیخواهد اعتبار سنجی بكند بگویم حتما و صد در صد درست است.
میگوید جمع این روایات میخواهد بگوید مبانی شیعهای وجود دارد و این كلیت وجودی آن است و غیبت خواهد داشت این را میخواهد استخراج بكند. اما این نیست كه «مرحوم نعمانی» به تك تك گزارههای مندرجه در كتاب «الغیبة» قسم حضرت عباس خورده باشد.
اقای شریفی:
خیلی متشكر فكر میكنم بحث شما و این مطلب اگر بین همه جا بیفتد كه ما اساسا قبل از اینكه بخواهیم از یك كتاب روایتی را نقل كنیم به عنوان روایت اهلبیت و روایت شیعی به اینجا برسیم و تحقیق كنیم و بدانیم كه اصلا علت و انگیزه نوشتن كتاب چه است در آن صورت مشكلی پیش نخواهد آمد. خیلی موضوع خوبی بود.
استاد شهبازیان:
ان شاء الله من این وصیت را هم توضیح بدهم
اقای شریفی:
بیننده عزیز و بزرگواری پشت خط است جناب اقای «صداقت» خوشحالیم كه به هرحال با ما ارتباط گرفتید در خدمت شما هستیم بفرمایید
بیننده اقای صداقت:
به نام خدا عرض سلام دارم خدمت استاد شهبازیان و استاد شریفی! سوالی كه بنده دارم این است ما در جوامع حدیثی شیعیان علمای متقدم ما یك سری روایاتی جعلی و شاذ را آوردند كه این روایات مخالف اعتقادات تشیع است.
اصل اعتقادات ما كه معلوم است، این روایات مخالفشان است به عنوان مثال در كتاب «اصول كافی» ما روایتی داریم كه میگوید قرآن هفت هزار آیه داشته است، وهابیت این را ایراد میگیرد و میگوید شیعیان معتقد به تحریف قرآن هستند. چیزی كه همه میدانند كه شیعه اعتقاد به تحریف قرآن ندارد و در زمینه مباحث مهدوی هم این مشكل را داریم، به عنوان مثال داستان «جزیره خضراء» را هم «علامه مجلسی» در كتاب «بحار الانوار» ذكر كردهاند و فكر كنم «علامه حلی» هم در كتابشان ذكر كردهاند.
میخواستم بدانم من به عنوان یك فرد عامی شیعه بخواهم بیام كتب حدیثی بنویسم نمیآیم این روایت را ذكر كنم میگویم این روایت بر خلاف اعتقادات من است و از ذكرش هم خودداری میكنم. چرا علمای ما كه در زمان قدیم بودند و متقدم بودند این روایات را ذكر كردند و حذفش نكردند. میخواستم دلیلش را بدانم.
اقای شریفی:
جناب اقای صداقت عزیز سوال شما را دریافت كردیم، البته یك قسمت از سوال را قبل از سوال شما استاد پاسخ دادند كه ما باید اساسا ببینیم آن عالمی كه این كتاب را نوشته است در چه فضایی بوده و با چه هدفی این كتاب را نوشته است.
در بیان تبیین اعتقادات مذهب و مكتب تشیع است، یا در بیان نقد و رد است و یا در بیان جمع آوری مطالب حول یك موضوع حالا از انواع به هرحال روایات، راویها و فرقهها... چشم سوال شما را به استاد ارجاع میدهیم.
جناب استاد «شهبازیان» سوال بیننده بزرگوار اقای «صداقت» این بود كه من نوعی یك سری روایاتی كه میبینم مخالف عقیده تشیع است روایات شاذ است روایات منكر است یا روایاتی جعلی است یا روایاتی كه به هرحال خارج از مذهب ما وارد شده است من نوعی كه میخواهم كتاب بنویسم این روایات را نمیآورم.
چرا علمای متقدم ما این روایات را بیان كردهاند؟ حالا یك قسمتش را هم شما فرمودید آیا شرح و توضیح دیگر هم نسبت به این مسئله وجود دارد یا خیر؟
استاد شهبازیان:
بله، البته نكاتی است كه توجه بفرمایید البته بازهم سوالاتی كه میپرسند یك سری حرفهای داخلش است مثلا بحث تحریف قرآن را مطرح كردند حالا خود این تحریف قرآن باید پاسخش در ذهن باشد كه قطعا شیعه كه قائل به تحریف قرآن نیست و بحثی كه مطرح میكنند آن چیزی نیست كه در ذهن بعضی از افراد شكل گرفته است. مثلا میگویند گویا آیاتی از قرآن خدای ناكرده به آن اضافه شده...
اقای شریفی:
آقای «صداقت» هم نكتهی خوبی را فرمود. آقای «صداقت» پشت خط تشریف دارید؟ چون اقای «صداقت» هم این را گفت این نه به عنوان این كه ما اعتقاد به تحریف قرآن هستیم. میگوید روایات شاذ و جعلی وجود دارد.
استاد شهبازیان:
ممكن است بینندهای وجود داشته باشد باید خود این مطلب توضیح داده باشد كه اصلا چرا «مرحوم كلینی» این روایات را آورده كه گویا بوی تحریف دارد. این تبیین و توضیح میخواهد؛ پس من الان این را نمیپذیرم تلقی و قبولش نمیكنیم باید یك توضیحی داده بشود.
فقط ذهن مخاطب ما درگیر نشود، نكته دوم «جزیزه خضراء» را فرمودند من یك اصلاح بكنم «علامه حلی» ندارد همان «علامه مجلسی» كه فرمودند، این نكته را بگویم كه «علامه مجلسی» به عنوان پذیرش نمیگویند.
میگویند چنین گزارشی ذكر شده است، در یك كتابی یك فردی آمده چنین گزارشی را بیان كرده است اما تلقی به قبول نكرده است و كسی نمیتواند به «علامه مجلسی» این را بگوید كه «علامه مجلسی» هم «جزیره خضراء» را پذیرفته است.
نكته بعدی كه بر میگردد به همان بحث خودمان كه اصلا چرا علمای ما اینها را اصلا ذكر كردند، چرا حذفشان نكردند؟ چرا نیامدند مثلا بگویند ما صد تا روایت صحیح السند داریم این همان صد دانه است بروید استفاده كنید.
ببینید اولا از نظر مبنای كسی كه اهل تحقیق در امر حدیث باشد كار «مرحوم صدوق و مرحوم شیخ طوسی و مرحوم كلینی» درست بوده است. ما الان نگاه میكنیم به خاطر اینكه دفع شبههی مخالف بكنیم میگوییم اینها را باید اصلا دور میریختند حذفشان میكردند.
نه اتفاقا امانت داری اینها نشان دهنده هم درایت علمیشان است و هم تقوایی شخصشان است. شما ببینید «مرحوم صدوق» در بحثهای خودش ذكر میكند، در «كتاب كمال الدین» یك روایتی را از اهلسنت میآورد. «مرحوم صدوق» بیان میكند میگوید این بر عهده راوی است من «صدوق» قبولش الزاما ندارم.
اقای شریفی:
چرا بیان كرده است؟
استاد شهبازیان:
اینكه چرا بیان میكند، من با مثال حدیث وصیت «شیخ طوسی» عرض خواهم كرد، كه اساسا چرا بیانش كردند كه یك اشارهای هم در قصه «نعمانی» شد.
پس این مطلب از نظر علمی و روشی میخواهم عرض بكنم، این اصلا درست نیست كه مثلا در فقه یك نفر بگوید یك نفر بلند شود بگوید صد تا روایت فقهی صحیح السند داریم بقیه را دور بریزیم اصلا این كار، كار غلطی است. این اصلا امكان پذیر نیست، چرا؟
چون مبانی رجالی و درایهی در حدیث تفاوت دارد، ممكن است یك حدیثی امروز از منظر «مرحوم آیت الله خویی» ضعیف باشد، یك فردی را مثلا به عنوان راویان مهدوی شما «نُعیم ابن قرقارة الكاتب» را كه در كتاب «شیخ طوسی» ذكر شده در نظر بگیرید...
اقای شریفی:
ببینید استاد اینجا ما یك مشكلی داریم، اینكه شما فرمودید درست، اما بعضی موارد است خود آن عالم میآید میگوید من این روایت را قبول ندارم.
استاد شهبازیان:
همان نمیپذیرد.
آقای شریفی:
اصلا چرا بیان میشود؟
استاد شهبازیان:
مرحوم آقای خویی، این شخص را یك جایی تضعیف میكند؛ ولی «نعیم ابن قرقاره» را مثلا بزرگی دیگری
میآید از رجال ما میپذیرد؛ پس اولا نمیشود در مقام عمل كه بگوییم یك صد تا روایت را صحیح السند بگذاریم بقیه را حذف كنیم این اصلا از نظر علمی امكان پذیر نیست. این یك مطلب.
دو: از نظر بحث امانت داری در علم هم صحیح نیست، ممكن است یك روایتی باشد نسبت به راوی آن بنده امروز ان قلت دارم نسبت به فهم متن روایت بنده امروز ان قلت دارم اما در یك گذر زمانی با مشخص شدن چند تا متن دیگر بتوانیم حلش بكنیم بتوانیم بفهمیم.
اقای شریفی:
نه، ببینید استاد شهبازیان! این دو تا بحث است. یك موقع است من یك راوی را قبول دارم روایتش را میپذیرم، شما یك راوی را قبول ندارید و روایتش را كنار میگذارید...
استاد شهبازیان:
میرسیم به یك روایتی است كه متفق بزرگان نپذیرفتند؛ ولی آن را هم چرا ذكر كردند؟ به اینجا هم خواهیم رسید.
اقای شریفی:
بینندهی دیگری هم پشت خط داریم اجازه میدهید ایشان را بگیریم
استاد شهبازیان:
حالا چون ناچاریم توضیحش را بدهیم این را توجه باید بكنیم. پس یك قسمت ما اختلاف مبنای داریم باید امانت داری بشود خود ما هم امروز همین كار را میكنیم. سومین مطلبی كه وجود دارد چرا بعضی از روایتهای كه از منظر خود این بزرگان هم اشكال به آن وارد است ولی در كتب شیعه درجش میكنند؟
مثلا همین حدیث موسوم به وصیت را «مرحوم شیخ طوسی» ذكر كرده است، آنجا هم «مرحوم شیخ طوسی» بیان كردند. بیانشان چه چیزی است؟ ایشان در كتاب خودشان عنوانش را آوردند من نمیدانم فرصت است یا نه؟ میخواهید بیننده تان صحبتش را بكند بعد در خدمت تان باشیم.
اقای شریفی:
ما شش دقیقه بیشتر وقت نداریم
استاد شهبازیان:
این میماند پس اجازه بدهید من الان اولیت دارم اجازه بدهید بحث را جمع كنیم. پس من عبارت «مرحوم شیخ» را دیگر اینجا نمیخوانم و موارد مشابه دیگری كه بود. «مرحوم شیخ» در «كتاب غیبة» خودشان ذكر میكنند قبلش میگوید آقا بسم الله الرحمن الرحیم مخالفینی آمدند یكی گفتند هفت امام هستیم، یكی گفته هشت تا هستیم و دیگری گفته چهارده تا هستیم و بعدی آمده گفته بست تا هستیم.
آقایانی آمدند تعداد ائمه را بالا و پایین كردند من میخواهم:
«من مخالیفنا و من طرق الخاصة»
«من طرق الخاصة» از شیعه یك مجموعه روایتی را درج بكنم كه از فحوای همه اینها یك قدر متقین و یقینی و مشتركی بیرون میآید آن قطع قدر متقین و یقینی و مشترك در علم حدیث به آن متواتر میگویند و اگر حدیثی متواتر شد میتوانی با آن عقیده بسازی، «شیخ» میگوید متواتر از این پنجاه تا حدیثی كه من ذكر كردم یك نكته است.
صدر و ذیلشان یك حرفهای بالا و پاینی دارند اما همهشان از تمام این روات شیعه و سنی یك نقطه اشتراك دارند، آن نقطه اشتراك و خطی كه در همه حدیثها آمده چیست؟ كه ائمه «اثنی عشر» دوازده تا هستند «لا یزیدون ولا ینقصون»!
آقای شریفی:
بازم برگشتیم سر خانه اول
استاد شهبازیان:
تمام شد.
اقای شریفی:
هدف این عالم از بیان این روایت شاید یك قسمتی از روایت باشد مثلا پنج خط روایت است در سه خط آن مطلبی است.
استاد شهبازیان:
آقا! شاهد مثالش است، شما اقای شریفی با وهابیت بحث میكنید...
اقای شریفی:
میخواهم بگویم شاهد مثال در سه خط آن روایت است آن دو خط دیگرش اصلا كار ندارد
استاد شهبازیان:
اصلا قبول ندارد! شما با «عقیل هاشمی» گفتگو میكنی بحث میكنی كلنجار میروی به او
میگویی اقا مثلا در كتاب «اسد الغابه» در كتاب «الاصابه» در كتاب «صحیح مسلم» این عبارت آمده بالا و پاینش ممكن است در خلافت خلیفه دوم باشد ولی آن را نمیپذیرید.
اقای شریفی:
این نكته، نكتهی خیلی قشنگی بود.
استاد شهبازیان:
پس الزام خصم و مقابلهی با آنها است و امانت داری هم میكنند متن كامل را میآورند.
اقای شریفی:
خدا خیرتان بدهد. بیننده جناب اقای «حسن زاده از تهران» در خدمت شما هستیم سلام علیكم بفرمایید
بیننده آقای حسن زاده:
سلام و عرض ادب.
اقای شریفی:
آقای «حسن زاده» عذر میخواهم ما وقتمان خیلی محدود است در خدمت شما هستیم بفرمایید
بیننده اقای حسن زاده:
خواهش میكنم اولا تشكر میكنم از دست اندركاران مجموعه تان امشب واقعا لذت بردیم، یاد حال و هوای شبكه ولایت افتادیم، این برنامهها خیلی خوب است واقعا این برنامهها امروز لازم است، در این دوران این مباحث بین شیعیان و بین كسانی كه واقعا میخواهند آگاهی پیدا كنند شبهاتی كه با این هجمه مخالفین میاندازند واقعا لازم است.
استاد! من یك سوالی از شما داشتم، ما یك روایتهای را داریم كه همه فرمودند عقیده را نباید از مخالفین بگیریم درست است تا اینجا كه باهم مشكلی نداریم؟
اقای شریفی:
بله یك دسته روایت چنین است.
بیننده اقای حسن زاده:
طبق این دسته از روایت باید هرچه روایت از عامه است را كنار بگذاریم؛ یعنی نباید اصلا از اینها استدلال كنیم. این دسته از روایت با استدلالهای كه شما در قبال مخالفین برای اثبات مذهب حقه تشیع دارید در تضاد است و هم بیان و نقل روایت عامه به كل اشتباه است با توجه به روایتی كه وجود دارد.
این مسئله هم در مباحث اختلافی با اهلسنت و وهابیت مطرح میشود و هم در مباحث مهدویت این مسئله چطوری باهم جمع میشود، جمع بندی این چطوری است؟ چطوری با توجه به آن روایتی كه است استدلال شما از عامه بعضا دیده میشود.
اقای شریفی:
چشم! ممنونیم جناب اقای «حسن زاده» لطف كردید تماس گرفتید خوشحالیم از تماس شما چون وقت نداریم سریع از شما عذر خواهی میكنیم.
استاد شهبازیان:
پیام بازرگانی كه ندارید تا از آنها كم كنید
اقای شریفی:
ما كلا 30 ثانیه وقت داریم.
استاد شهبازیان:
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله اگر شد یك جلسه دیگر من دوباره همین فرمایش ایشان را مطرح
میكنم؛ چون سوال ایشان، سوال دقیقی بود توضیح بدهیم. اما یك: اینكه مطلق آنچه كه از عامه نقل شده ما باید كنار بگذاریم این مبنا حرف درستی نیست. و اگر مرادشان همان روایتی مثل مقبوله «عمر ابن حنظله» و غیره است كه میگوید ماوافق القران والسنة بگیرید وما خالف العامه است رها كنید...
اقای شریفی:
رشد هم در مخالفت با اینها است.
استاد شهبازیان:
آره، آن الزاماً مراد این نیست باید تبیین و توضیحی داده بشود.
اقای شریفی:
جناب اقای «حسن زاده» ان شاء الله من از استاد هم قول میگیریم كه در برنامههای بعدی این سوال را مطرح كنیم و یك بحث خوبی را حول این موضوع داشته باشیم چون شما هم بحثتان مهدویت بود و هم اهلسنت و وهابیت كه چرا اگر این روایت است ما در مقابل آنها در مناظراتمان از روایات آنها استفاده میكنیم؟
خوشحالیم هم كه امشب هم در خدمت شما بودیم به هرحال شبهای آینده برنامههای اساتید دیگر را پیگیر باشید برنامههای خوبی است ان شاء الله به امید خدا و دعای خیر شما بتوانیم در این مسیر موفق و مؤید باشیم. استاد اگر امری نیست از محضر بینندگان خدا حافظی كنیم و شما را هم به خدای بزرگ بسپاریم.
استاد شهبازیان:
ممنون و متشكر التماس دعا از همه عزیزان.
اقای شریفی:
دعا بفرمایید
استاد شهبازیان:
«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
اقای شریفی:
شب همه عزیزان خوش به امید دیدار یا علی مدد
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.