نیاز جامعه به رجال الله و تفسیر صراط المستقیم در قرآن و ارتباط آیه با حدیث ثقلین
یکی از واضحات و بدیهیات در مسئله پیشرفت و تکامل بشر استفاده و رجوع به یک مربی و معلم می باشد.
این مسئله به قدری واضح و روشن می باشد که لزومی به ارائه مستندات تاریخی نمی باشد زیرا هم اکنون و در عصر خودمان هم این مسئله بارز و روشن است و همه مردم اتفاق بر این دارند که انسان برای رسیدن به کمال نیاز به یک معلم و مربی دارد لذا فرزندان خودمان را به مدرسه می فرستیم تا تحت سرپرستی یک معلم آموزش ببینند.
نکته ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که برای رسیدن به تکامل کتاب به تنهای کفایت نمیکند، همانگونه که فرزندان ما کنار کتاب معلمی دارند و این مسئله در مورد هدایت بشر توسط الله متعال هم در نظر گرفته شده است، لذا کنار کتب آسمانی افرادی را هم به عنوان انبیاء و رسولان و رجال الله در کنار کتب آسمانی خویش قرار داد تا لوازم هدایت بشر به واسطه این افراد تکمیل شود.
در بعضی از آیات متوجه می شویم که این افراد فقط از انبیاء و حجت های الهی هستند و در کنار انبیاء الهی الله متعال افراد دیگری را هم به عنوان هادیان بشر معرفی کرده است و از جمله این آیات، آیه 7 سوره رعد می باشد.
الله متعال در این آیه چنین می فرماید:
((وَیقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ
كسانی كه كافر شدند می گویند: «چرا آیه (و معجزه ای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بیم دهنده ای! و برای هر گروهی هدایت كننده ای است (؛و اینها همه بهانه است، نه برای جستجوی حقیقت))
الرعد(7)
آنچه که از این آیه لازم می آید وجود افرادی هدایت گر می باشد چنانچه در تفاسیر و سخنان بزرگان هم در ذیل این آیه اشاره شده است
مفتی محمد شفیع عثمانی
یکی از بزرگان احناف دیوبندی که ما قصد داریم به مطالب ایشان در این مقاله استدلال کنیم مفتی محمد شفیع عثمانی، مفتی اعظم اهل تسنن پاکستان می باشد، ایشان دارای تالیفاتی می باشد که یکی از این تالیفات کتاب تفسیر معارف القرآن ایشان می باشد، این کتاب توسط مولوی حسین پور، از علمای معاصر حنفی بلوچستان ترجمه شده است، در اهمیت و جایگاه کتاب ایشان باید به سخنان خود علامه مفتی محمد شفیع اشاره کنم
جائگاه کتاب معارف القرآن:
از دیر باز آرزو داشتم که بتوانم مطالب تفسیر بیان القران حکیم الامت، مجدالملت حضرت مولانا اشرف علی تهانوی را که در نوع خود بی نظیر و چکیده بهترین تفاسیر عموم مردم از درک و فهم آن قاصر بودند، به زبان ساده و محاورهای زمان برگردانم. انجام این کار نیازمند کوشش و فرصت بسیار بود. و حقیر قبلی از ورود به پاکستان کار برگردانیدن بخشی از آنرا آغاز نموده بودم که بعداً به دلایلی معوق ماند. اما سرانجام این آرزوی دیرینه ام جامه عملی پوشید و موفق به نوشتن تفسیر معارف القرآن با اقتباس کامل از تفسیر بیان القرآن حضرت تهانوی گشتم... حضرت مولانا محمد یعقوب که در صدر مدرسین دارالعلوم دیوبند قرار داشت در این مورد می فرماید: بدون شک در این ترجمه حقایق و معانی گوناگون به ذهن آن حضرت الهام گردیده...
تنها نکات مورد قبول همه مفسرین را اخذ و به آنها استناد کرده ام...
تمام آن مطالب را از نظریات اسلاف امت گرفته ام
طبق سخن مفتی عثمانی مطالب برگرفته این تفسیر عقیده اجماعی اهل تسنن می باشد که برگرفته از نصوص و الهام می باشد.
اکنون که با جایگاه علمی کتاب آشنا شدیم قصد داریم نظر ایشان را در ذیل این آیه بیان کنیم، علامه مفتی محمد شفیع عثمانی بعد از ذکر این آیه چنین می گوید.
((آنچه در این آیه فرمود که برای هر قومی هدایتگری است از این ثابت شد که هیچ نقطه ای از ملک زمین و هیچ قومی نمی تواند از هدایتگران و دعوت گران به سوی خداوند خالی باشد، چه آن خود نبی باشد یا نائب آن که دعوت او را گسترش دهنده باشد چنان که در سوره یس فرستادن شخصی به سوی قومی برای هدایت و دعوت ذکر شده است))
معارف القرآن علامه مفتی محمد شفیع عثمانی ترجمه شیخ الحدیث مولانا محمد یوسف حسین پور جلد 7 صفحه 368
طبق سخن مفتی محمد شفیع عثمانی برای هر قومی هدایتگری می باشد که این هدایتگر و هادی یا نبی است یا نائب نبی و تنها قرآن و انبیاء برای هدایت بشر کفایت نمی کند.
رجال الله ثقل قرآن
یکی دیگر از آیاتی که از آن مبحث رجال الله و رجوع به آنان ثابت می شود آیه 6 سوره فاتحه می باشد چنانچه الله متعال در این آیه چنین می فرمایند:
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
ما را به راه راست هدایت كن
خداوند در این آیه تصریح می فرمایند که انسان دعا می کند که ای پروردگار ما را به راه راست هدایت کن، اکنون باید ببینیم منظور از هدایت چیست و از طریق چه مسیری می توانیم هدایت شویم.
در ذیل این آیه علما و مفسرین اهل تسنن سخنان زیبا و متقنی را بیان کرده اند و از جمله این افراد مفتی محمد شفیع عثمانی می باشد که ما نظر و تفسیر ایشان را که در واقع جمع تفاسیر صحیح اهل تسنن می باشد را بیان می کنیم
((صراط مستقیم چه راهی است
راه راست راهی است که در آن پیچ و تاب وجود نداشته باشد و از دیدگاه اعتقادی به دینی گفته می شود که در آن افراط و تفریط در کارها یافت نشود...سپس در دو آیه بعد به صراط مستقیم راهنمایی نموده که دعای آن در این آیه تلقین شده است
صراط الذین انعمت علیهم یعنی راه کسانی که تو بر آنان انعام فرموده ای. شرح این مطلب یعنی کسانیکه خدا بر آنها انعام فرموده در آیه 69 سوره نساء چنین آمده است: (الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصلحین)یعنی کسانی که خدا بر آنها انعام فرموده، انبیاء صدیقین،شهدا، و صالحین بارگاه الهی می باشند. در این درجه بندی چهارگانه از همه بزرگتر انبیاء علیه السلام هستند و صدیقین به افرادی از میان امت های پیامبران اطلاق میگردد که از همه درجه بیشتری در تقوی داشته؛علاوه بر داشتن ویژگی های برجسته ظاهر کمالات باطنی نیز در آنها مشهود گردد. به این دسته در عرف اولیاء گفته می شود و شهدا به کسانی اطلاق می گردد که محبت غیر وصفی نسبت به دین و حقایق آن داشته از این رهگذر حتی از بذل جان دریغ نورزند.
گروه چهارم یعنی صالحین پیرو واقعی شریعت اند که همه امور دین اعم از واجبات و مستحبات را با طیب خاطر انجام می دهند در اصطلاح به آنها مردم نیک و دیندار گفته می شود.در این آیه نخست صراط المستقیم از طریق ایجاب و اثبات تعیین شدبدین معنی که به هر راهی که این چهار گروه بروند آن راه صراط مستقیم است...
راه راست از مجموع كتاب الله (قرآن) و رجال الله (صدیقین، شهدا، صالحین) بدست می آید. در اینجا یک نکته حائز اهمیت است که از تفکر پیرامون آن در بزرگی از علم و دانش به روی ما باز میگردد و آن عبارت از این است که حق تعالی ظاهرا برای تعبیر راه راست میفرمود که: راه پیامبر یا راه قرآن، که هم روشن بود و هم مختصر، اما قرآن در این سوره کوچک جانب اختصار را رعایت نکرده بلکه در دو آیه دیگر به شیوه اثبات و نفی راه راست را مشخص ساخته و فرمود است : اگر میخواهید به راه راست برسید باید در جستجوی این کسان بوده و راهشان را انتخاب کنید. نفرمود که راه قرآن را اختیار کنید زیرا کتاب به تنهائی برای تربیت انسان کافی نیست. همچنین نفرمود که راه پیامبر را انتخاب کنید زیرا پیامبر هم در این جهان جاودان نیست و بعد از آنحضرت پیامبر دیگری نخواهد آمد. پس راه راست توسط چه کسانی بدست می آید؟ اینجاست که افراد دیگری را در این مورد مشمول ساخت، که تا قیامت وجود داشته باشند یعنی (صدیقین، شهداء، و صالحین) بدین جهت خداوند دانستن راه راست را نه بكتاب بلکه به گروهی از انسانها حواله داد...
تعلیم و تربیت انسان منحصر به کتاب و روایت نمی باشد؛ بلکه در سایه مصاحبت رجال ماهر است که تعلیم آنها حاصل میگردد. یعنی در حسب انسان است که میتواند مربی و معلم انسان باشد نه کتاب
کلاس فقط لفظ میاموزد و انسان است که انسان می سازد. این حقیقت در انجام کلیه امور جهان مشاهده میشود که تنها با خواندن کتاب نه کسی لباس دوختن را یاد میگیرد و نه غذا پختن را و نه با مطالعه کتب طب، دکتر می شود. و نه با مطالعه کتب هندسه، مهندس میگردد.
همچنین تنها مطالعه قرآن و حدیث برای تعلیم و تربیت اخلاقی انسان کافی نمی باشد. مگر زمانی که نزد استاد ماهر و با شیوه خاص تحت تعلیم قرار گیرد، بسیاری از مردم با سواد دچار این اشتباه شده پنداشته اند که با مطالعه ترجمه ها و تفاسیر میتوان در قرآن تبحر یافت. در حالیکه این تصور کاملا خلاف فطرت است. زیرا اگر کتاب به تنهائی برای هدایت عامه کافی می بود نیازی به فرستادن پیامبران از سوی خدا نمی رفت.
فرستادن پیامبران همراه کتاب بعنوان معلم و تعیین گر راه راست همچنین ارائه فهرستی از بندگان خدا دلیل روشنی است که کتاب به خودی خود برای تعلیم و تربیت کافی نیست؛ بلکه آموزش آن توسط فرد متخصص و ماهر لازم است.
بدیهی است که برای اصلاح و رستگاری انسان دو چیز لازم است. یکی کتاب الله (کتاب خدا) که در آن احکام گوناگون مربوط به ابعاد مختلف زندگی انسان وجود دارد و دیگری رجال الله یعنی مردان خدا که شناخت و بهره گیری از این دسته پس از مقایسه آنها با نص صریح قرآن عملی میگردد. یعنی در صورت تطابق با معیارهای تعیین شده قرآن رجال الله گفته شده در غیر اینصورت رجال الله نامیده نمی شوند. بنابراین هر گاه به رجال الله واقعی دسترس پیدا شد. باید از آنان مفهوم کتاب الله را فرا گرفت و بر آن عمل نمود. بزرگترین علت اختلاف بین فرقه ها این است که گروهی از آنان فقط به کتاب الله تمسک جسته و از رجال الله چشم پوشی نموده اند بگونه ای که به نام تفسیر و تعالیم آنان وقعی نمی نهند و عده ای دیگر فقط رجال الله را معیار حق قرار داده و از کتاب الله صرف نظر نموده اند در حالیکه شیوه هر دو گروه نادرست و گمراه کننده است..
دو رشته اصلاح و هدایت کتاب الله و رجال الله
اکنون دو امر دیگر از این رشته قابل توجه است: اول اینکه خداوند جهت هدایت و اصلاح بشر از بدو آفرینش تا خاتم الانبیاء همیشه در هر زمان دو رشته بر قرار نموده است؛ یکی کتابهای آسمانی، دوم رسولانی جهت تعلیم آنها هم، چنانکه نازل نمودن کتابها را بتنهائی کامل قرار نداده است تنها به ارسال رسولان نیز اکتفاء ننموده است، بلکه هر دو رشته را مرتبا با هم بر قرار گذاشته است. این سنت الهی و شهادت قرآنی جهت اصلاح و فلاح ملتها این هر دو سلسله را یکنواخت جاری فرموده دروازه بسیار بزرگی از علم بر ما گشوده است که برای تعلیم و تربیت درست انسان نه تنها کتاب کافی است و نه تنها انسان مربی بلکه از یک طرف به هدایت آسمانی و قانون الهی نیاز وجود دارد که آن عبارت از کتاب یا قرآن است و از طرف دیگر به یک انسان مربی و معلم نیاز دارد که بوسیله تعلیم و تربیت خویش عموم مردم را به هدایات آسمانی آشنا گردانیده آنها را به آن عادی بگرداند. زیرا معلم اصلی انسان انسانی می تواند باشد. کتاب نمی تواند معلم یا مربی قرار گیرد، آری در تعلیم و تربیت می تواند کمک کند از اینجاست که همانگونه که آغاز اسلام با یک کتاب و یک رسول شروع شد و آمیزش آن دو تا یک معاشره درست و ایده آلی در جهان پدید آورد همچنان برای نسلهای آینده نیز از یک طرف رشته شریعت مطهره و از طرف دیگر رشته رجال الله بر قرار ماند قرآن کریم در موارد متعددی به آن راهنمائی فرموده است: در آیه ۱۱۹ سوره توبه فرموده است:
یا ایها الذین امنوا اتقوا الله وكونوا مع الصادقین ای اهل ایمان از خدا بترسید و همراه با راستان باشید.
و در آیه ۱۱۷ سوره توبه راستان را چنین تعریف و توصیف می فرماید:
أولیك الذین صدقوا وأولئك هم المتقون» ایشانند راستان و ایشانند پرهیزگاران .
خلاصه کل قرآن سوره فاتحه هست و خلاصه سوره فاتحه هدایت صراط مستقیم است، در اینجا برای راهنمائی صراط مستقیم بجای صراط القرآن یا صراط الرسول و یا صراط السنة نشانی عده ای از بندگان خدا را بیان فرمود که صراط مستقیم بوسیله آنها بدست می آید، چنانکه می فرماید:
صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین» صراط مستقیم راه کسانی است که خداوند بر آنها انعام فرموده نه کسانی که گمراه شده اند.
مزید تعیین و توضیح آن در آیه ۶۹ سوره نساء وارد شده است می فرماید:
و هم چنین رسول خدا برای بعد از خویش نام عده ای را متعین فرموده است تا در امور دین از آنان اتباع شود.
در حدیث صحیح از ترمذی آمده است که آن حضرت فرمودند:
«یا ایها الناس انی ترکت فیکم ما ان خذتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتی اهل بیتی» ای مردم من برای شما پس از خود دو چیز را رها کردم تا زمانی که شما آن دو تارا محکم بگیریدگمراه نخواهید شد یکی كتاب الله و دوم اولاد و اهل بیت من...
خلاصه کلام اینکه از راهنمائی قرآن و تعالیم رسول اکرم صلى الله علیه وسلم این امر مانند خورشید روشن گردید که برای اصلاح و تربیت ملتها در هر قرن و زمان نیاز به دو چیز وجود دارد: یکی هدایات قرآن، دوم برای فهم و عمل بر هدایات قرآن تعلیم و تربیت بندگان خدا که در شرع مهارت داشته باشند... و در مقابل، بعضی از آنها هستند که در تحصیل علوم قرآن و حدیث خود را نیازمند معلم و مربی نمی دانند و میگویند که تنها کتاب خدا برای ما کافی است نه نیازی به علماء ماهر داریم و نه حاجت به مشایخ تربیت یافته؛ این گمراهی دیگری است که نتیجه اش بیرون رفتن از کیش و آئین و شکار شدن اغراض نفسانی است، زیرا بدون معاونت متخصصان بدست آوردن فن صحیح و درست خلاف فطرت انسانی است و کسی که چنین بکند صد در صد شکار اشتباهات خود خواهد شد و اینگونه اشتباهات او را بسا اوقات از دین و آئین کاملا بیرون می راند))
تفسیر معارف القرآن علامه مفتی محمد شفیع عثمانی ترجمه حضرت مولانا محمد یوسف حسین پور جلد 1 صفحه106-436
آنچه که در کلام و تفسیر مفتی محمد شفیع عثمانی از قرآن و روایات صحیح اهل تسنن ثابت شد این است که در کنار قرآن و رسول الله (ص) رجالی وجود دارند که باید دین و طریقت و شریعت را از آنان کسب کنیم که این افراد در قرآن به عنوان صدیقین و شهدا و صالحین یاد شده اند و آنچه که در روایات بدان اشاره شده است این است که این رجال الله طبق حدیث متواتر ثقلین اهلبیت رسول الله (ص) می باشند که بهترین مصادیق این رجال الله هستند و این عقیده اهل تسنن است که دین بدون این افراد ناقص بلکه موجب گمراهی می باشد و اینان بودند که شریعت و طریقت را به ما رساندند.
و طبق سخنان مفتی عثمانی و حدیث ثقلین تا روز قیامت باید یک نفر از اهلبیت در کنار قرآن وجود داشته باشد تا مسیر هدایت کامل باشد، سوالی که اکنون از اهل تسنن داریم این موضوع می باشد که این هادی و این شخص از اهلبیت از نظر شما چه کسی می باشد؟
خادم کوچک اهلبیت
علی شریفی