احمد اسماعیل بصری جهت اثبات حجیت خواب در تشخیص حجت الهی، به اخباری تاریخی استناد کرده که ارتباطی با موضوع حجیت رؤیا در تشخیص حجت الهی نداشته.و یا حرکتی از سوی غیر معصوم است و معصوم علیه السلام آن را تایید نکرده است،ولی کوشیده است که این موارد را وقایعی تاریخی در تشخیص حجت الهی به وسیله ی رویا قلمداد کرده و از این طریق عمومیت عدم تمسک به رویا را نفی کند:
پاسخ:
گروهی کوشیده اند تا اسلام آوردن «خالد بن سعید» را بنا بر رویا قرار داده و مدّعی شدند که :
او در خواب، سقوطش درون یک چاه آتش را دیده و پدرش که از مشرکان بود او را به درون چاه هدایت میکند، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله دست او را گرفته و از آتش نجات میدهد.
سپس این خواب دل او را نرم کرده تا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برود و درباره ی اسلام پرسشهایی را مطرح کند. پس از طرح آنها و منطقی دیدن دین اسلام،آن را پذیرفته و مسلمان میشود:
قَالَ الْوَاقِدِيُّ:وَحَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ، قَالَ:
كَانَ إِسْلامُ خَالِدِ بْنِ سَعِيدٍ قَدِيمًا، وَكَانَ أَوَّلَ إِخْوَتِهِ إِسْلامًا، وَكَانَ بَدْءُ إِسْلامِهِ أَنَّهُ رَأَى فِي النَّوْمِ أَنَّهُ وُقِفَ بِهِ عَلَى شَفِيرِ النَّارِ، فَذَكَرَ مِنْ سِعَتِهِمَا مَا اللَّهُ أَعْلَمُ بِهِ، وَكَأَنَّ أَبَاهُ يَدْفَعُهُ فِيهَا، وَرَأَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ آخِذًا بِحِقْوَيْهِ لا بقع فِيهَا، فَفَزِعَ ، وَقَالَ:أَحْلِفُ باللَّه إِنَّهَا لَرُؤْيَا حَقٌّ، وَلَقِيَ أَبَا بَكْرِ بْنَ أَبِي قُحَافَةَ فَذَكَرَ ذَلِكَ لَهُ، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ:
أُرِيدَ بِكَ خَيْرًا، هَذَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَاتَّبِعْهُ، وَإِنَّكَ سَتَتَّبِعُهُ فِي الإِسْلامِ الَّذِي يَحْجُزُكَ مِنْ أَنْ تَقَعَ فِيهَا، وَأَبُوكَ وَاقِعٌ فِيهَا. فَلَقِيَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ بِأَجْيَادَ ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِلَى مَنْ تَدْعُو؟ فَقَالَ: أَدْعُوكَ إِلَى اللَّهِ وحده لا شريك له، وأن محمدا عبده وَرَسُولُهُ، وَتَخْلَعُ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ مِنْ عِبَادَةِ حَجَرٍ لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ، وَلا يَضُرُّ وَلا يَنْفَعُ، وَلا يَدْرِي مَنْ عَبَدَهُ مِمَّنْ لَمْ يَعْبُدْهُ. قَالَ خَالِدٌ: فَإِنِّي أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ. فَسُرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِإِسْلامِهِ، وَتَغَيَّبَ خَالِدٌ، وَعَلِمَ أَبُوهُ بِإِسْلامِهِ، فَأَرْسَلَ فِي طَلَبِهِ مَنْ بَقِيَ مِنْ وَلَدِهِ…
الاستيعاب في معرفه الأصحاب،ابن عبد البر،ج:۲،ص:۴۲۳
اولا:
عمل غیر معصوم حجت نبوده و نمی توان با توجه به آن، مساله ای عقیدتی را پایه ریزی کرد .
ثانیا:
حضرت محمد صلی الله علیه و آله اصل اسلام او را پذیرفته و شاهدی بر تایید خواب و روش او وجود ندارد.
ثالثا:
همان گونه که از متن این واقعه ی تاریخی به دست میآید، «خالد بن سعید» پس از دیدن رویا به محضر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسیده وبه رویایش اکتفا نکرده،بلکه با پرسش از محتوای دعوت ایشان و مقبول بودن آن ها،اسلام را میپذیرد.
به عبارت دیگر:
«خالد بن سعید» با دیدن رویا قلبش نرم شده و شوق و انگیزه ی شنیدن دعوت را به دست میآورد و با تحقیق از محتوای دعوت اسلام،ایمان میآورد.
مورخان گزارش اسلام او را چنین گزارش میدهند:
…فَقَالَ:يَا مُحَمَّدُ، إِلَى مَنْ تَدْعُو؟ فَقَالَ:
أَدْعُوكَ إِلَى اللَّهِ وحده لا شريك له، وأن محمدا عبده وَرَسُولُهُ، وَتَخْلَعُ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ مِنْ عِبَادَةِ حَجَرٍ لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ، وَلا يَضُرُّ وَلا يَنْفَعُ، وَلا يَدْرِي مَنْ عَبَدَهُ مِمَّنْ لَمْ يَعْبُدْهُ.
قَالَ خَالِدٌ: فَإِنِّي أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ. فَسُرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِإِسْلامِه…
…خالد گفت:ای محمد! به چه چیزی دعوت میکنی؟حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند:تو را به خدای واحدی که شریکی ندارد،
و این که محمّد بنده و فرستاده ی اوست و پرهیز از عبادت سنگ،که نه میشنود و نه میبیند و نه نفع و ضرری دارد و نه میفهمد که چه کسی او را عبادت میکند
و چه کسی عبادت نمی کند،دعوت میکنم.
خالدگفت:شهادت به یگانگی خداوند و رسالتت میدهم.پس پیامبر صلی الله علیه و آله از اسلام او شادمان شد…
الاستيعاب في معرفه الأصحاب،ابن عبد البر،ج:۲،ص:۴۲۳
برگرفته از سایت دارالهدایه